داستان اصلاحات و رهبران آن روز به روز پيچ و تابش با نظام بيشتر آشكار مي شود و حاكميت بازي خيمه شب بازياش را با
تذوير ماهرانه ای اجرا مي كند. اما پرده آخر این نمایش حالا بالا رفته و آخرين بازيگران به صحنه ميآيند تا هنر تحقير يك ملت را با برتري كامل بروی صحنه بياورند و به این ترتیب استبداد دینی با تحقیر کردن جنبش آزادیخواه و مدنی مردم در فضا سياسي كشور استيلای كامل خود را تثبیت کند و به اجرا درآورد.
پخش نوار خاتمي اين” قبله اصلاح طلبان”، نشان از آن دارد که حاكميت مهره هایی را آزاد مي گذارد يا آنکه با خال بازيش، خودي را بعنوان رقيب يا رفيقي را بعنوان رقيبش به جايگاه رهبري مخالفانش می رساند.
اكنون که پرده آخر است, نقابها كنار خواهند رفت تا تماشا گران كه قربانيان آن هم هستند به اقتدار استبداد دینی به زانو درآيند. هيچ بازیگری حتي عزيزترينها، در خيمه شب بازي جمهوري اسلامي- نمي توانند حتي در تخيلش براي كارگردانش قد بلند كند يا تغييري در بازي دهند.
بازي خاتمي، در “شوراي امنيت ملي” با تایید حكم حصر خانگي آيت الله منتظري و جدا كردن او از مردم و به بن بست كشاندن جريان اصلاح طلبي و سركوب جنبش دانشجوئي در ١٨تیر ماه سال ۱۳۷۸ ، قدرت بالآیی داشت كه توانست تحول خواهان و آزاد منشان را فريب دهد.
در سال ٨٨ و با رويش و بالندگي بسیار بالای جنبش سبز، اين هنرمند فريب و پاسدار نظام، به خوبي توانست با نقش دوگانهاش نفس جنبش را به طرز وحشتناكي بگيرد. او كه از يك سو سري در حرمسراي بيت رهبري داشت و در گورستان صندوق راي دماوند به دنبال توجيه استيلاي استبداد ديني و فروختن “دموكراسي ديني” به چشم بستگان “اصلاحات” بود. از سوي ديگر، توسط يارانش چه در داخل و خارج از كشور, خود را با تذوير تكیه گاهي براي تحول خواهان معرفي مي كرد تا به این ترتیب بتواند حيات نظام را چند صباحي هم که شده بيشتر تضمين كند.
نوار صوتي سخنان آقای خاتمي از اين نظر مهم و حاوي نكات با ارزشی است كه هنرپيشه ي اول دوران اصلاحات, لباس شواليه بر تن كرده و لبخند زنان جهل را با استبداد ديني پيوند زده تا به این ترتیب قفلهاي استبداد هر چه محكمتر بر پيكر ملت زده شود.
دوران اصلاحات به پايان رسيد، دولت خاتمي به پشتيباني ملت براي اصلاحات روي كار آمد، مجلس ششم با اكثريت قاطع در اختيار اصلاح طلبان و آيت الله منتظري هم در كنار مردم در مقابل رهبری قد علم کرده بود. فشار جارجي، حمله نيروهاي ناتو به افغانستان و عراق، كل نظام را به سكوت مطلق كشانده و توان سركوب را تا حد زيادي از آنان گرفته بود. اما چه شد؟ خاتمي رئيس جمهور “منتخب” با وعدهاي بسيار در آخر فقط توانست نامهای به نسل اينده بنويسد و بگويد “واي بر مردمي كه منتظر قهرماني باشند”. مجلس اصلاح طلبان در برابر “حكم حكومتي” سر فرود آورد و جمعي از نمايندگانش استعفا کردند. آيت الله منتظري هم به حكم “شوراي امنيت ملي” به رياست خاتمي و همكاري حسن روحاني، رئيس جمهوری وقت، به حصر خانگی محکوم شّد٬ جنبش دانشجوئي با تمام توانش در تفرقه خيمه شب بازان بي نفس شده و با ترفند حسن روحاني به زير كشيده شد.
سوال این است که بعد از اين هم تجربه چرا حافظه تاريخي مردم اين چنين ضعيف است كه تلاشها بسيارش براي ازادي، عدالت و دموكراسي را، از مشروطه تا كنون، به راحتي از ياد
مي برد و بعضيها هنوز هم منتظر مجزه ي از اين نظامند تا ازادي را در زرورق بنفش پيچانده شده به انان تحويل دهند. شاید جاي اميد را با آرزو اشتباه گرفته اند، یأ مبارزان سنتي جرینات مدني و دموكراتيك همچون جنبش سبز را كه با معيارهاي آنان همخوانی ندارد حداقل به ستیز برخواسته یأ با داس عدم درك صحيح سعی میکنند تا ازحافظه مردم محوش کنند.
“فتنه” يا “توهم” خواندن و دانستن جنبش مدني و ازاديخواه ملت ايران شايد يكي از عوامل اصلي اين فراموشي تاريخي باشد. البته با استقامت مردم و پا فشاري آنها بر خواستهها ی بحقشان و اگاهي و انتخاب روشهاي صحيح و قابل درك نسل جديد سياسي كشورمان از طرف مبارزان سنتي زمینهی ئابودی استبداد ديني فراهم گرداند و زمینه آباد کشور هر چه زودتر امکان پذیر شود.
اکبر کریمیان
15 دی 1392