“چپهای ضد امپریالیست”با نگاهی به ایدئولوژی در بایگانی تاریخ جای گرفته، استمرار طلبان و ملی مذهبی ها با نگاهی به قدرت و تعهد به باورهای سوخته و هواداران و رهبران حاکم با تکیه و حفظ قدرت؛ به حمایت از سپاه با محکوم کردن تروریست خواندن سپاه توسط دولت امریکا کردند! هر سه منافع و وجدان ملی را از یاد بردند.
تحلیلگران و نهادهای سیاسی مطالبی و بیانیه هایی نوشتند و صادر کردند تا “ترامپ” را محکوم کنند، به خاطر آنچه که او گفت! آنها در فرار از پاسخ، آیا سپاه و نظام حاکم تروریست است؟ از هم سبقت میگیرند ولی در نحوه و ارائه محکومیت تصمیم ترامپ همسو میشوند. آنها را میتوان به سه دسته تقسیم کرد، الف) ضد امپریالیستها یا ضد امریکائی ها، ب) استمرار طلبان و ملی-مذهبی ها، ت) حاکمان و هواداران قدرت در کشور. دسته آخر از بحث این مقاله خارج است، آنهم به یک دلیل؛ آنان خواهان و مسئول آنچه بر سر مردم آمده است هستند و باید در دادگاه صالح مردمی محاکمه و تکلیفشان را آنجا مشخص کرد.
در اینکه سپاه و نظام حاکم تروریست است و اولین قربانی آنها مردم شوربخت ایران بوده اند، حداقل برای خیلی ها جای شک و تردیدی نیست. آنانی که در تلاش هستند که سپاه تروریست را، که پاسدار نظام جنایتکار و تروریستی است، بنوعی با “آب پاکی مقابله به دخالت خارجیها” پاک کنند، یادآور می شوم که اینان چه کردند و مدافعان چه هستند. این نظام و بازوی پاسدارش در آنان کشتار دهه 60، قتلهای زنجیره ای، سرکوب حرکتهای مدنی دهه 88، کشتار و زیر ماشین گرفتن و از بالای پل پرت کردن معرضین، تجاوزهای جنسی در کهریزک، شکنجه های مختلف تحت نام “حد” شرعی، اعدام کودکان، اعدامهای خیابانی، حکمهای عجبی و غریب زندانیان با دلایل واهی، اختلاسها، نابودی محیط زیست و دست گیری فعالین محیط زیستی، زندانهای بی شمار مخفی و علنی و صدها مورد دیگر، را به یاد بیاورند. شک دارم این جنایات ایجاد ترس و وحشت که آنان کرده اند، از یاد برده باشند. حتی ذوب شدگان در “ولایت” هم، همه اینها را میدانند. میدانند که چرا این نظام و بازوان اجرائی، قضائی، قانونگذاری و انتظامی و نظامیش اینچنین کردند. آنان با ترور و ایجاد وحشت برای باقی ماندن و حکومت کردن، اینچنین کردند.
این سه دسته، یاد شده در بالا، یا حافظه ضعیفی دارند و یا اولویت دیگری دارند که در آن نه منافع ملی و نه وجدان ملی معیار کارشان بوده است. هر چه که بوده، توان نامبردن سپاه و نظام به عنوان ترورسیت و جنایتکار را از آنها گرفته است! آنچه تاریخ معاصر کشورمان به ما نشان داده؛ هر کسی حقیقت و واقعیت را به هر دلیلی کتمان کند در واقع بخشی از فرهنگ استبداد را ترویج داده و ابزاری برای سرکوب ملت خواهد شد.
آنانی که مینویسند و فریاد بر میآورند که آمریکا قصد حمله نظامی دارد و تروریست خواندن سپاه توسط ترامپ را به همین منظور معرفی میکنند، ایا اعمال تروریست و جنگ طلبانه حاکمان بر ایران را میتوانند انکار کنند؟ آیا شعارهای مرگ بر این و آن رهبران نظام را فراموش کرده اند؟ آیا رژه های رسمی نیروهای نظامی کشور که پا بر روی پرچمهای کشورهای دیگر میگذاشتن را فراموش کرده اند؟ آیا شعارهای نوشته شده بر روی موشکهای ساخته شده سپاه را ندیده اند؟ اگر ندیده اند و یا بیاد ندارند، با آنها نمیتوان کاری داشت چرا که حافظه تاریخی آنان به مانند “ماهی های طلائی” است که شیفته تنگ بلوریشانند تا از تماس با واقعیت آنها را نجات دهد. آنها فردا فراموششان خواهد شد که چه وعدها و قولهائی داده اند و یا در پشت میزی بزرگ با چهره “غمگین”، دوباره “از خود انتقاد خواهند کرد”!
باور من بر این است که “مبارزان ضد امپریالیزم”، صحنه ای را برای مبارزه شان باز پیدا کردند و استمرار طلبان نظامند روزنه ای برای چان زنی برای کسب قدرت!
گروه اول، نحوه و معیار مبارزه “ضد امپرلیستی شان” شباهتهای بسیاری با روش و مقابله آیت الله خمینی دارد. او هر چه که غرب تایید میکرد، رد میکرد و هر چه را که غرب رد میکرد با دید مثبت به آن نگاه میکرد! حال این مبارزان “چپ” ما، هر آنچه که “امپریالیست” با آن مخالف است در برابرش صف بندی میکند و با دید مثب به آنانی که “پرخاشگرانه” به آن میپردازند، با اغماز نگاه میکنند. هر دوی اینان، خمینی و مبارزان “ضد امپریالیست”، دچاریک مصیبت استراتژیک هستند و آن فراموشی منافع ملی و آینده ملت و کشور است. آنان فراموش کرده اند که ” دشمن دشمن من، همیشه دوست من نیست”. دوست “من”، انانی هستند که منافع و منابع ملی و سر بلندی ملت و آبادانی کشور را میخواهند”.
دادستدهای سیاسی است، حرف و بیانیه امروزشان، با هر ترفندی مطرح میسازد، فردا در یک بیانیه تحت “انتقاد بخود” تاریخ را ورق خواهند زد و از آنچه که گفته اند بی مسئولانه گذار خواهند کرد! اجازه دهید که نگاهی به موضع گیری این دو دسته بپردازم تا مطلب بالا قابل لمس شود.
برای روشن شدن منطق و روش بیان این دو گروه، اول موضعگیری روسیه را در مورد تصمیم ترامپ مورد بررسی قرار میدهم. از این نظر این را مطرح میکنم تا مشخص شود مواضع “چپها ضد امپریالیزم” چقدر شباهت دارد با مواضع دولت روسیه، که از روی منافع خودشان به تروریست خواندن سپاه توسط آمریکا نگاه میکنند، دارد.
اولین بار اقای آنتون ماروزوف، عضو کمیسیون امور بین المللی دومای روسیه، بصورت رسمی در 20 فروردین، مخالفت خودش با تصمیم ترامپ بصورت روشنی بیان میکند. بیانات او را میتوان در شش بند در زیر آورد؛
1- تصمیم دونالد ترامپ برای قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان های تروریستی، امنیت خاورمیانه را به خطر انداخت.
2- چنین اقدامی برخلاف عرف مناسبات بین المللی صورت گرفته است، اظهار داشت:
3- نام نیروهای مسلح یک کشور در فهرست سازمان های تروریستی اقدامی بی اساس است.
4- سیاست دولت ترامپ در خاورمیانه بر مبارزه با تروریست ها استوار نشده است ضمن اینکه سپاه پاسداران در تامین ثبات منطقه نقش مهمی برعهده دارد.
5- آمریکا برای مداخله در امور داخلی دیگر کشورها با هدف به خطر انداختن ثبات در آنها [انگونه تصمیمات را میگیرد]
6- این اقدامات غیرقانونی که مغایر با منشور سازمان ملل است، هرگز نتیجه ای در بر نداشته است.(1)
بدنبال اظهارات آنتون ماروزوف، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، ماریا زاخارووا، طی بیانیه رسمی، از تصمیم گرفته شده توسط ترامپ ابراز نگرانی کرده و اعلام کرد؛
” … تصمیم دولت آمریکا برای قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک نهاد رسمی دولتی در ایران در فهرست سازمانهای تروریستی در راستای سیاست ایرانهراسی و فشار حداکثری به این کشور و و در ادامه اقداماتی همچون خروج یکجانبه از برجام و تلاش برای خارج کردن نیروهای ایرانی از سوریه صورت گرفته است”.(2)
با بررسی موضعگیریهای نهادهای سیاسی چپ “ضد امپریالیست” یا ضد امریکائی اپوزیسیون و مقایسه “منطق” و نگرش آنان با دیدگاه رسمی دولت روسیه، متوجه شباهتهای بسیاری بین آنها میشویم. البته این بدین معنی نیست که آنان پیرو خط روسیه هستند، ولی مشخص کننده مشترکات آنها در نحوه برخورد و ارائه راهکارهایشان با امریکا ست. آنچه این بررسی مشخص میشود خارج بودن معیارهای نهادهای سیاسی یاد شده در این مقاله، از حفظ و تقدم منافع و وجدان ملی است.
حزب توده یکی از نهادهای مبارز با “امپریالیزم” و ضد امریکایی است که در بیانیه ای تحت، ” خطرِ موضعگیریهای خطرناک و مداخلهجویانۀ دولت ترامپ و سیاستهای نابخردانهٔ رژیم ولایت فقیه برای حاکمیت ملی ایران”، مینویسد؛
“… [امریکا] برانگیختن واکنش متقابل از سوی ایران … [بدنبال] تقویت سلطه و سرکردگی خود در منطقه است. “… که در شرایط مشخص کنونی باید از طریق بسیج افکار عمومی و اعمال فشار از درون جامعه رژیم ولایت فقیه را وادار کرد تا لافزنیهای غیرمسئولانه را متوقف کند و با پرهیز کردن از سیاستهای ماجراجویانه و مداخلهگرایانه در منطقه، بهانهجوییها برای تشدید تنش و برخوردهای خطرناک نظامی را محدود کند”.
با این بیانیه حزب توده از اصل مسئله فاصله میگیرد و از پاسخ به سوال؛ آیا سپاه، یک نهاد تروریستی است، سر باز میزند. حزب توده در تلاشی، ما را با تحلیل “جامع” به این نتیجه میخواهد برساند که برای حفط کشور باید تنش و خطر نظامی را محدود کنیم! که درست هم هس. اما با ایجاد کننده آن کاری نداشته باشیم! در واقع در خواست بالا را در چارچوب ترس از سقوط نظام و استیلائ نظامی که در مدار آمریکا قرار خواهد گرفتد، میابیم. این مطلبی نسیت که از استنتاج من بدست آید، خود این حزب در ادامه مطلبش این نکته را به ما گوش زد میکند و میگویند؛
“در صورت تشدید وضعیتِ تشنجآمیز پیرامون کشور، یا افروخته شدن آتش جنگی خانمانسوز در کنار تحریمهای کمرشکن خزانهداری آمریکا، و همراه با تشدید جوّ امنیتی و سرکوب اعتراضهای مردمی در داخل کشور، ترامپ و متحدان خارجی و داخلیاش، از جمله نیروهای ایرانی کارگزار سیاستهای آمریکا در درون و بیرون از رژیم ولایی، میتوانند با استفاده از اهرمهای اقتصادی و نظامی و ایجاد هراس و سرخوردگی در جامعه، مسیر تحول و حرکت آیندهٔ میهن ما را به زیان خواستهای عدالتجویانه و آزادیخواهانهٔ جنبش مردمی ایران و به سود هدفهای ضدمردمی خود منحرف و هدایت کنند”.
آنان در آخر بیانیه شان نکته اصلی شان را اعلام میکنند که؛
” ما [حزب تودهٔ ایران] بار دیگر اعلام می کنیم که مصرّانه خواهان همکاری مستقیم با دیگر نیروهای مترقی و میهندوست ایران در مسیر برپایی کارزارهایی مؤثر برای حفظ صلح با در نظر داشتن مصالح و منافع همهجانبهٔ مردم ایران هستیم”.(3)
انچه بخوبی مشخص است، این نهاد سیاسی قصد ندارد سپاه و نظام را ترورسیت بخواند، اما مشخص نمیکنند که این “منافع همه جانبه مردم ایران” چیست که ما باید در مقابل تروریست خواندن سپاه در مقابلش موضع بگیری؟
در همین راستا، راه کارگر نیز با همین متدولوژی در بیانیه رسمی اش، تحت نام ” اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) در محکومیت اقدامات مداخله جویانه دولت ترامپ“، موضع میگیرد که در مجموع به چهار نکته اشاره میکند و مینویسد؛
“مردم آگاه و قهرمان ایران به قیم نیاز ندارند!
1-… اقدام مداخله جویانه و در عرف بین المللی زورگویانۀ ترامپ و واکنش جمهوری اسلامی، فضای جنگی در منطقه را بشدت افزایش می دهد.
2- … آمریکا که نقش ژاندارم خاورمیانه را بازی می کند، مبارزه علیه تروریسم را تنها به عنوان پوششی برای دخالت در امور داخلی رژیم های دیکتاتوری نافرمان به کار می گیرد.
3- … نقش آمریکا درشکل گیری داعش، در مذاکره با طالبان، در حمایت پنهان و آشکار از اقدامات برخی گروه های تروریستی دیگر در خاورمیانه، نشان می دهد که تروریستی اعلام کردن سپاه از سوی آمریکا هیچ ربطی به مبارزه واقعی علیه تروریسم در خاورمیانه ندارد.
4- … مردم ایران به مداخله جویی های امپریالیستی با گسترش سنگربندی توده ای از پائین بر پایه جنبش مطالباتی مستقل، با تقویت همگرایی و همبستگی، با تشدید پیکار ضد دیکتاتوری و منزوی تر کردن نیروهای رژیم چنج پاسخ خواهند داد. مردم قهرمان ایران به قیم نیاز ندارند!”.(4)
آنچه شما در این بیانیه نمی بیند، تروریست خواند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. و آنچه تعجب آور است این است که قریب به چهل سال است نظامی تحت نام “ولایت فقیه” خودش را قیم مردم میداند و میخواند، اما اینها تازه متوجه شدند که آمریکائی ها میخواهند جای ولی فقیه را بگیرند!! قیومیت و واپسگرای در ذات نظام حاکم است و ما نباید آنرا ناگفته در بیانیه ها، که حق حاکمیت ملت درش مطرح است، باقی بگذاریم.
یکی دیگر از نهادهای سیاسی که در مقابل تروریست خواندن سپاه اعلام موضع کرده بود، حزب چپ ايران (فدائيان خلق) است. این نهاد در بیانیه رسمی خود تحت، اعلام سپاه پاسداران به عنوان سازمان تروریستی موجب تنش بیشتر و افزايش خطر جنگ در منطقه است! چنین مسئله را مطرح میکند؛
” به باور ما اقدام ترامپ و تهديدهای سران دو کشور با توجه به بحران و تنش در مناطق مختلف خاورميانه، می تواند از حد نمایشها و بلوفهای سیاسی بگذرد و به درگیری نظامی منجر شود. …این اقدام قبل از همه، با توجه به نقش مخرب سپاه پاسداران، در خدمت تشدید فضای امنیتی و تضعیف جنبش های مدنی قرار دارد و به ابعاد فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر مردم می افزاید”.
این نهاد بدون بیان اینکه سپاه یک نهاد تروریست است یا با بیان اینکه سپاه بازو و پاسدار نظام تروریست آتش افروز است، موضعگیر میکند. آنان صورت مسئله را پاک کرده و سر به “کربلا” زده و مرثیه “گناه از ماست” را میدهد! آنگار شرایط ملت به این دلیل پیچیده و شوربخت شده است که با تروریست خواندن سپاه، دولت امریکا موجب تروریست شدن سپاه شده است. تشدید فضای امنیتی، تضعیف جنبش های مدنی، افزایش فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و سرکوبهای خشن و غیره بدلیل مقابله نظام با خواسته های مردم است، نه با اعلام وتشخیص تروریست بودن سپاه توسط امریکا یا هر دولت دیگر.
آنها به نکته دیگر نیز اشاره میکنند که در چارچوب مبارزه با “امپریالیزم” نزدیکتر است تا منافع ملی. حزب چپ بیان میکند؛ اقدام ترامپ جنگ طلبانه بوده و برخی از کشورهای منطقه از جمله اسرائیل، بحرین و سازمان مجاهدين خلق ايران و حزب دموکرات کردستان ايران استقبال تاسف بار کرده اند! نمیدانم اینهمه شعار جنگ طلبانه، جنگ افروزی در منطقه و تلاش در دخالت در امور کشورهای منطقه و جهان، این حزب ندیده. بله آنان ممکن است جنگ طلب باشند، ولی مطرح کردن آن در این مبحث، “تروریست خوانند سپاه” جای نداشته. اگر موضوع و دلیل بیانیه آنان جنگ طلبی امریکا و سازمانها یاد شده بوده و یا صلح خواهی، بهتر میبود حزب چپ به تمام پرامترهای انرا مورد بررسی قرار میداد نه بر اساس ” تروریست خواندن سپاه” که بی شک درست و صحیح است. اینرا تمام خانواده های زندانیان سیاسی و عتقیدتی، مردم رنج دیده و کسانی که در خاوران خوابیده اند، را گوهی میکنند.
با هوشیاری این نهاد به جنایتات رژیم، بویژه سپاه اشاره میکند، که مشخص کننده جنایات رژیم است، اما در پایان بیانیه بدلیل موضع ضد آمریکائی، از نامبردن سپاه به عنوان یک نهاد تروریستی سر باز میزند و مینویسد؛
” حزب چپ ایران (فدائیان خلق) قرار دادن سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی توسط ترامپ را اقدامی آتش افروزانه و مداخله گرانه عليه کشورمان و مغاير حقوق بين الملل می داند و آن را محکوم می کند”. (5)
در زبان انگلیسی کلمه است بنام “Nevertheless” مثل “اما” خودمان ولی قویتر! بدین معنی که هر چه گوینده یا نویسند گفته است، قبل از آن را میتوانید یاد ببرید و آنچه بعد از، Nevertheless، میآید منظور گوینده یا نویسنده است!! آنها بعد از فلسفه بافی، آخر این نتیجه را میگیرند که با تروریست خواندن سپاه توسط دولتها، در اینجا آمریکا نامبرده شده ولی کشورهای دیگر هم شامل میشود، مخالفند. این تشخیص درست، تروریست خواندن سپاه، حالا به هر دلیلی موجب آتش افروزی و مغایر حقوق بين الملل است. این مطلبی است عجیب. آخر این چه منطقی است که آگر دولتی تشخیص یا تصمیم “درستی” گرفت، با آن مخالفت کرد. مگر نمیتوانیم در مقابل جنگ و جنگ طلبی بایستیم؟ مگر حزب چپ قادر به دیدن عامل اصلی آتش افروزی در منطقه، که جمهوری اسلامی است، نیستید؟
کسی در این حزب نیست که از صادر کنندگان این بیانیه بپرسد، آنوقت که سفارت آمریکا را این دار و دسته اشغال کردند و قریب به یکسال دیپلماتهای امریکائی را به گروگان گرفته بودند و آنان، چپی های ضد امپریالیزم بویژه فدائیان اکثریت، آنرا تایید کردند و در خیابانها پای کوبی میکردند، حقوق بين الملل کجا بود؟ در واقع آنچه به آن نپرداختند، تروریست بودن سپاه و نظام است، چرا؟ شاید چون آمریکا اعلام کرده سپاه تروریست است و نظام در حال پرخاشگری به “امپریالیزم” است، پس ما باید موضعگیری کنیم تا امپریالیست منزوی شود!
در همین حاشیه ملی مذهبی ها هم همسو با “چپ های” امپریالیسم ستیز بیانیه و ابراز نظر کردند. در بین آنها نهضت ملی با توجه به “دو زیستی اش”، مذهبی و ملی، اعلام موضع میکند و مینویسد؛
” بسمه تعالی
محکومیت تروریست شناختن سپاه پاسداران توسط دولت آمریکا
روند اقدامات دونالد ترامپ به ویژه پس از خروج از «برجام» و اعمال سیاستهای خصمانه علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران به تدریج پس از شناسایی قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل در بلندیهای جولان، امروز با اعلام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک گروه تروریستی در روز پاسدار، که بخشی از نیروی نظامی جمهوری اسلامی است، گام جدیدی بشمار میرود که ناقض قوانین بینالمللی و حاکمیت ملی ایران است”.
برای آنان مسئله و دردهای فلسطین همسو با دردهای ملت ایران بوده و با عنوان کردن هم راستا کردن مسئله فلسطین با شور بختی ملت ایران همان توجیه جمهوری اسلامی در مداخله در امور کشورهای منطقه را از در پشتی به مردم القا میکنند. فرض را بر این بگذاریم که دولت امریکا موضعگیریهای “غلط” در قبال مردم بیچاره فلسطین داشتند. خب آنرا محکوم کنید، این حق سیاسی شماست! ولی موضعگیری دولت امریکا در قبال رفتار و عملکرد تروریستی سپاه علیه ملت ایران کجایش غلط است که شما بیانیه میدهید، “محکومیت تروریست شناختن سپاه پاسداران توسط دولت آمریکا”، آخر این به آن چه؟
در ادامه، نهضت آزادی در بیانیه اش به چند نکته اشاره میکند.
1- “ دولت آمریکا که خود گروههای تروریستی چون داعش را در منطقه ایجاد و حمایت کرده است و مداخلات نظامی گستردهای در بسیاری از کشورهای جهان داشته و دارد”.
2- “…[تضمیم ترامپ] تامین منافع آمریکا در منطقه را شامل میشود و از سوی دیگر، خواهان تقابل با منافع ملی ایران و تداوم و تشدید بحرانهای داخلی ایران برای تسریع روند فروپاشی و تسلیم بلاشرط در قبال درخواستهای آمریکا در منطقه است”.
3- “… تروریست شناختن سپاه پاسداران و مداخله در امور داخلی ایران [است]…”.
در پایان هیئت رئیس نهضت آزادی مینویسد؛
“… نهضت آزادی ایران با توجه به مراتب بالا به رغم نقدهایی که نسبت به نحوه عملکرد سپاه پاسداران در مدیریت کشور و دخالت آنان در سیاست و اقتصاد دارد که مغایر با قوانین و منافع ملی است، اما این اقدام دولت آمریکا را نقض منشور ملل متحد، سایر قوانین بین الملل و خلاف منافع ملی و نقض حاکمیت ملی ایران میداند و شدیدا محکوم میکند”.(6)
باز همان ایراد و مشکلی که نهادهای ضد امپریالیستی داشتند، آنان نیز مرتکب میشوند. سپاه را به عنوان نهادی سرکش معرفی میکند ولی همچون حزب توده، راه کارگر و حزب چپ از تروریست خواندن سپاه و نظام حاکم خودداری میکند!!
در بین تمام این موضعگیریها، جای جبهه ملی با تمام شاخه ها و تقسیماتش خالی است. انگار هیچ اتفاقی نیافتاده و اگر هم افتاده، آنها چنان در”تضادهای همیشگی” درگیر شدن که خاموش ماندن را بر گفتن “چه موضعی دارند” ترجیح دادند. اما در میان رهبران و مسئولان جبهه ملی، آقای کمال ارس، یکی از رهبران جبهه ملی شاخه اروپا، در کانال تلگرامش، چنین موضعی میگیرد و مینویسد؛
” دوستان عزیز،
مخالفت با نامیدن سپاه بعنوان یک سازمان تروریستی و قراردادن آن در فهرست سازمان های تروریستی از طرف ترامپ و جناح بولتن- پومپیو به هیچ وجه دفاع از سپاه نیست. این مخالفت حداقل دو انگیزه(نگرانی) دارد”.
باز بمانند حزب توده و چپ های ضد امریکایی، با دستکش طوری که دستش “نجس” نشود، با تروریست خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بنوعی به مخالفت برمیخیزد و ادامه میدهد؛
“… [بخشی از جو سازی های دولت امریکاست تا] افکار عمومی آمریکا را برای یک حمله احتمالی به ایران آماده نماید. … [ این اعلام موضع] دست ترامپ را در حمله به ایران باز میگذارد. مشکل نیست پس از حمله ارتش آمریکا به ایران، خاورمیانه ای را تصور کرد، که غرق در آتش و آشوب و خون است”. … حمایت بی قید و شرط ترامپ از کشورهای تروریست پرور و جنایتکار خاورمیانه و پشتیبانی او از نیروهای راست و فاشیستی در اروپا و در خود آمریکا، … تصوری را تقویت می کند که در صورت کنار آمدن رهبر+ سپاه با ترامپ و تمکین نهادن به دیکته وی، دیگر حاکمیت جمهوری اسلامی مشکلی در ادامه سیاست سرکوب و ضد ملی- مردمی خود نخواهد داشت. در هر دو حالت باید گفت: دریغ است ایران که ویران شود! باید علیه هر دو خطر مبارزه کرد. راه ما درست است”.(7)
نه اینکه سپاه و نظام را تروریست نمیخواند، بلکه اقای ارس، مشخصا برای مردم ایران ، با دادن یک تحلیل “جهانشمولی ضد امریکائی” تلاش در ایجاد نگرش دیگری نیز هست. او در این تحلیل، قصد دارد اینطور القا کند که اگر رژیم تسلیم دولت امریکا شود و دست از آتش افروزی در منطقه بردارد، باز نظام به سیاست سرکوب و ضد ملی- مردمی ادامه خواهد داد! بله رزیم چه تسلیم شود و چه نشود نظامی است ضد ملی و ضد مردمی، ولی این چه ربطی به تررسیت شناختن سپاه وسط دولت امریکا دارد؟ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک نهاد تروریستی است، حال دولتی، نهادی، سازمانی یا حتی انجمنی این حقیقت را قبول و در جهت مبارزه با آن برخواسته، آیا باید آنرا محکوم کنیم یا از آن جا با درایت زمینه همکارهای مشخصی برای حذف نهاد تروریستی برداریم؟ جناب ارس در این بیانیه “دوستانه” کدام راه را به ملت پیشنهاد میکند که ایران ویران نشود؟ با هر دو، امریکا و سپاه، ه مبارزه برخیزیم؟ آخر این چه منطقی است، مردم در مبارزه با سپاه به “ناله” در آمدن، حال امریکا را هم به آن اضافه کنیم؟ عجب راهکاری! مبارزان ضد آمریکائی بمانند حزب توده چنین ” حکمی” ندادند که ایشان به عنوان یک فرد ملی گرا دادند. متاسفانه ایشان بر روی همان خطی قدم نهادند که “چپ های ضد امپریالیزم” باز کرده بودند. یعنی فراموش میکنند که اول مشخص کنند که آیا سپاه پاسداران و اساسا نظام تروریست است یا نه، بعد به داستان ترامپ و انگیزه های او بپردازند. تازه آنچه از او انتظار میرفت، تاکید ایشان بر روی منافع و وجدان ملی بود که ایشان این انتظار را برآورده نکرند.
اگر منظور نهادهای “چپ ضد امریکائی” مقابله با ترامپ و سپاه است، آیا بهتر و اصولی تر نبود که قبول میکردند که سپاه تروریست است بعد در خصوص دخالت دولت امریکا اگر مطلبی بود مینوشتند؟ اگر آنان قبول میکردند که سپاه و نظام جمهوری اسلامی تروریست هستند، آنوقت چگونه میتوانستند در بیانیه هایشان، بر ضد امریکا و ترامپ موضع بگیرند؟ شاید بتوان ترامپ و دولت او را به صد دلیل و کاری که کرده محکومش کرد. اما تصمیمی که بر اساس واقعیتها است، محکوم کرد. نمیتوان قبول کرد که آنان سپاه را همه جور معرفی کنند، بجز تروریست بودن، چون که ترامپ گفته؟
گروه دوم، استمرارطلبان
در خصوص موضگیری در مقابل “تروریست خواندن سپاه”، برای استمرار طلبان حکومتی و هم نظرانشان، مسئله ساده تر میشود، آنان سپاهی میشوند و لباس سپاه بر تن میکنند! آنان انتخابشان را بر خلاف گروه بالا کرده و بدون رودربایسی میگویند، “سپاه هر چه هست و چه کرده، از خودمان است و باید حمایت شود! استمرار طلبان در اینچنین پروسه ای تبیین راهکار برای مردم میکنند.
آقای تاجزاده در کانال تلگرامش، با همان استراتژی انتخاب “بین بد و بدتر” مینویسد؛ “دخالت سپاه در اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی را مغایر قوانین و به ضرر کشور میدانم. اما تروریستخواندن آن را قاطعانه محکوم میکنم”.(8) یعنی این بد است ولی آن یکی بد تر است. ایشان اضافه میکند که هدف ترامپ افزایش فشار به مردم برای بیثبات کردن ایران و تشدید درگیریها در منطقه است.
در همین راستا، استمرار طلبان دیگر پا به میان گذاشته در جهت محکوم کردن ترامپ و دادن شاخه زیتون به سپاه وارد میدان میشوند. اقای رضا نصر، تصمیم ترامپ را از نظر حقوقی بی پایه معرفی کرده(8) و اقای مجتبی نجفی تصمیم آنرا “شلیک به قلب جامعه مدنی ایران “! در واقع او معتقد است که ” ایده اصلی تیم ترامپ تضعیف هر چه بیشتر صدای جامه مدنی در ایران است”(8). سیدحسین موسویان، از سوی دیگر معتقد است که ترامپ خواهان یک معامله با ایران است. هر چند تندروهای درون دولت ترامپ او را به سمت برخورد نظامی هدایت میکنند(8).
آقای اردشیر ارجمند با قرارگیری بین استمرار طلبان و همسو با چپهای ضد امپریالیست، موضع خودش را در سه محور اعلام میکند. در محور اول، تصمیم دولت ترامپ را مداخله در امور داخلی کشور دانسته و آنرا محکومیت میکند. در محور دوم، تمرکزش را بر روی سلطه طلبی آمریکا گذاشته و تصمیم ترامپ را مغایر عرف بین المللی دانسته و آنرا در جهت تاثیر گذاری بر معادلات سیاست داخلی ایران میداند. در محور سوم، به سرکشی و خود مختاری سپاه اشار میکند و آنرا مخرب معرفی میکند(8). ولی از تروریست خواند سپاه و نظام خوداری میکند.
حجت السلام سیدمحمد خاتمی، رهبر استمرار طلبان، در اولین جلسه بنیاد باران در سال ۹۸، با عنوان کردن اینکه سپاه ” برآمده از متن انقلاب و در کنار مردم، [است]“، اقدام دولت امریکا را محکوم میکند. اقای خاتمی اینگونه مطلبش را بازتر میکند؛“امیدواریم این اقدام تلخ که سبب همدلی و نزدیکی بیشتر دلها شود، مقدمهای باشد که از وضعیت سالهای گذشته رهایی یابیم و از فضای امنیتی ایجاد شده خارج شده، سال بهتری داشته باشیم”(9). جالب توجه است، برای خاتمی تروریست خواند سپاه توسط دولت امریکا، فرصتی است که بدست آمده و قصد بهر برداری از آن را دارد.
عباس عبدی، یکی دیگر از تحلیلگران استمرار طلبان به مانند خاتمی، در مامعله با سپاه، جهت کسب تقسیم قدرت سیاسی فرصت را مناسب میبیند و مینویسد؛ “تداوم حمایت از سپاه بستگی به تجدیدنظر این نهاد نسبت به انتقادات دارد”. به باور او، حامیان سپاه در مقابل ترامپ بصورت موقت وارد عمل شدند و اگر سپاه در اعمال خود تجدید نظر نکند، این حامیان به موضع قبلی خود باز میگردند! در واقع، به نظر او، با تصمیمی که ترامپ گرفته است، شرایطی برای خارج کردن سپاه از صحنه سیاسی فراهم شده و میشود از آن استفاده کرد. نکته مهمی که آقای عبدی بر آن تاکید میکند این است که؛
“بنیان وحدت نباید بر اساس امور سلبی و دشمنی خارجی باشد. باید بر اساس امور ایجابی و تفاهم در امور داخلی خودمان صورت گیرد. امیدوارم هر نیرویی از جمله سپاه و سایرین که به دنبال چنین وحدتی هستند، به این نکته فکر کنند، وگرنه تشدید کردن دشمن خارجی و از آن طرف ایجاد وحدت در میان نیروها یک امر کاملا صوری خواهد بود که دیر یا زود به بنبست میرسد”.(8)
اما متاسفانه فراموششان میشود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بنیاد و ضرورت وجودیش را در حفط نظام و صدور انقلاب میبیند. آنچه او آرزومند است، اگر سپاه به آن تن دهد، موقتی است و در صورت مامعله با قدرتهای خارجی، نه فقط آمریکا بلکه روسیه یا چین نیز میتواند باشد، دوباره به صحنه سیاسی باز گشته و حتی خشن تر از قبل هم عمل خواهد کرد.
همانطور که ملاحظه کردید، در تمام این موضعگیریها، آنچه فراموش شده و یا به عمد از گفتن و نوشتن در مورد آن اجتناب شده است، نقش بیت رهبری و سپاه و دیگر نیروهای قسم خورده نظام در ایجاد ترس و وحشت در بین مردم است. دلیلش هم در خود مطلب بیانیه هایشان نهفه است، اگر آنان بپذیرند که سپاه تروریست است، دیگر دلیل مخالفتی با تروریست خواندن سپاه توسط ترامپ نخواهند داشت و کارتی هم برای بازی در صحنه قدرت نمیتوانند رو کنند.
اگر منافع و وجدان ملی برای شان معیار میبود، مینوشتند که برای آمریکا چهل سال طول کشید تا تشخیص دهد که نظام جمهوری اسلامی و با تمامی اجزایش تروریست هستند! اما ملت ایران دهه هاست که به این واقعیت رسیده اند. شاید بهتر میبود به ولت آمریکا پیشنهاد میدادند که در توانمند سازی ملت ایران در بدست گرفتن قدرت کمک کند. شاید بهتر میبود دستی که بدوستی راز شده با مهر میفشارند، ولی تاکید میکردند که ملت ایران دخالت، به معنی تصمیم گیری برای منافع شان و انتخاب نظام آیند شان را نمیپذیرند.
متاسفانه، برخی نهادهای چپ، ملی مذهبی ها و جبهه ملی ها- حداقل بعضی از مسئولان شاخه اروپا، مسئله تروریست خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بدون در نظر گرفتن منافع و وجدان ملی ارزیابی کرده اند. یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ترامپ را، در بهترین شکلش، دو عامل فشار بر ملت ایران شناخته و از این دیدگاه ، علیه ترامپ به نفع سپاه موضعگیری کردند.
بیانیه ها و نوشته های آنان، در محکوم کردن تصمیم دولت امریکا در تروریست خواند سپاه، به نوعی تکه بر استراتژی انتخاب بین “بد و بدتر” استمرار طلبان بوده. آنان میتوانستند بجای محکوم کردن تصمیم صحیح ترامپ در مقابل اعمال ضد بشری و تروریستی سپاه، آنرا در چهارچوب فشار بر حکومت استبدادی در جهت آزاد سازی تمامی زندانیان سیاسی هدایت کنند. یا با ایجاد فشار بیشتر بر سپاه و دیگر بازوان تروریست داخل کشور، شرایط ادامه حیات آنان را بصورت فعلی از بین می ببرند. اما با خودداری از اعلام تروریست بودن سپاه، خطر جنگ و ترور بیشتر مردم شور بخت ایران را بیش از قبل کردند.
تصمیم ترامپ با قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست نهادهای تروریستی، این نهاد را تروریست نکرد، بلکه اعمال و جنایات این نهاد بود که این نهاد را تروریست کرده است.
اینکه آمریکا، بویژه دولت ترامپ، برای منافع مردم ایران تصمیم نه میگیرند و کار خیری هم برای آنان نمیکنند، درش شکی نیست. دلیل آن دشمنی با مردم ایران نیست، بلکه تعهد آنان به حفظ منافع مردم امریکاست. اینکه تندروهای جنگ طلب همچون بولتون تمایل جنگ طلبی دارند و این خطر است بسیار جدی، باز شکی نیست. اما وظیفه ما به عنوان شهروند، اپوزسیون، صلح دوست و عاشقان وطن در مقابل آتش افروزی نظام، نقض حقوق بشر بصورت گسترده و سیستماتیک، وجود نهادهای تروریست همچون سپاه و دیگر نیروهای امنیتی چیست؟ آیا ما باید دیگران که از دست این نظام به تنگ آمدند و یا دولتهائی که به واسطه وجود این نظام جهل و خرافه پرور در صدد بهر برداری هستند، را مورد حمله قرار دهیم؟ یا با نظام حاکم که تمام این “بلاها را بر سرمان آورده به ستیز برخیزیم؟
نهادهای و فعالین سیاسی در تروریست نخواندن سپاه و حکومت، مشکلی است بر سر راه دموکراسی و استقلال سیاسی ملت. تروریست بودن سپاه را میتوان از وارد کردن نیروهای مسلح حشد الشعبی، حزب الله لبنان، فاطمیون و غیره به داخل ایران مسئله است غیر قابل کتمان. انکار این حقیقت، خدمتی است به فرهنگ استبدادی و تبدیل شدن به ابزار سرکوب مردم!
اکبر کریمیان
17/04/019
1- سایت خبری هفته صبح
2- سایت خبروان
3- سایت حزب توده
https://tudehpartyiran.org/2013-11-28-19-45-55/4337-2019-04-11-07-05-52
4- سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر)
http://www.rahekargar.net/browsf.php?cId=1092&Id=9&pgn=
5- کار آنلاین
https://kar-online.com/node/15532
6- سایت ملی مذهبی
7-تلگرام kamal Aras
8- تلگرام https://t.me/MostafaTajzadeh
9- سایت کلمه