طرح تشکیل جبهه ائتلاف ملی جهت گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک نظام دموکراتیک ملی (قدم اول)
پیشگفتار
برپائی یک نظام دموکراتیک ملی و رسیدن به آبادانی، آزادی، رفاه و برقراری عدالت اجتماعی در کشور، که یک ضرورت جدی در شرایط کنونی است، تمام نیروهای دموکرات و ملی الزام میکند که سرنگونی رژیم تبهکار و نجات کشور از این شرایط اسفبار را در سر لوحه برنامههای خود قرار دهند. این مهم امکان پذیر وقتی خواهد شد که این نیروها در یک چارچوب مشخص و تعریف شده گردهم آیند تا به این هدفهای عالی دست یابند.
این چارچوب همکاری می تواند بصورت یک جبهه، کنگره یا ائتلاف سازمان یابد و در نهایت یک شورا رهبری یا دولت موقت یا گذار از دل آن بیرون آید. هر چند تا کنون در راستای براندازی نظام جمهوری اسلامی؛ جبهه ها، شوراها و کنگره های متعددی تشکیل شده، ولی متاسفانه نه اینکه موفق نبوده اند، بلکه با هر شکستی امید به پیروزی و رسیدن به یک حکومت دموکراتیک ملی را یک گام به عقب نیز برده اند.
برای گذار و گریز از این “دایره شوم”، باید دلیل شکست های آنان را درک کرد و بر اساس “تجربه” و دانش بدست آمده، راه طی شده قبلی را به نوعی دیگر دوباره طی نکرد. از اینرو بخشی از تلاش ها در تبیین پروژه گذار، می باید روی “نباید ها” که موجب ناکامی ها شده است، معطوف گردد. از سوی دیگر نباید فراموش شود که درک و مطالعه تجربه ی شکست های جبهه ها، شوراها و کنگره های قبلی، بخودیِ خود راهکار گذار از جمهوری اسلامی به نظام سیاسی نوین دموکراتیک را به ما نمیتواند بیآموزاند.
در نتیجه تبیین استراتژی گذار و رسیدن به نظام سیاسی نوین دموکراتیک ملی در شناخت دلایل شکست ها، درک شرایط موجود کشور و مناسبات جهانی، مدیریت “صحیح” و “بهینه” از نیروها و نهادهای دموکراتیک داخلی و جهانی است. برای این منظور ما میتوانیم با طرح سوال هایی نظیر؛
- بعد از شکست یا فروپاشی نظام استبدادی، کشور با چه خطراتی مواجه خواهد شد؟
- نیروهای دموکرات و ملی در برابر این خطرات چه میتوانند بکنند؟
- حکومت آینده بر اساس چه سیستمی آغاز بکار خواهد کرد؟
- رهبران آن چگونه به “قدرت” خواهند رسید؟
- چگونه می توان اطمینان مردم را به تحولات بنیادی پیش رو بدست آورد؟
- چگونه می توانیم اعتماد به نفس مردم را برای قیام “نهایی” به حد نصاب “لازم” رساند؟
با طرح اینگونه سوالها و بررسی پاسخها، میتوان تا حد زیادی زمینه اتحاد مشخص و مفهوم داری جهت تشکیل جبهه، کنگره یا ائتلاف دموکراتیک ملی برای گذار و برپایی نظام دموکراتیک ملی در کشور را فراهم کنیم.
در خصوص ایجاد انگیزه تشکیل جبهه، کنگره یا ائتلاف دموکراتیک ملی میتوان پرسشهای دیگری نیز طرح کرد که تمام آنها می تواند “ما” را در انتخاب استراتژی مناسب گذار کمک کند. آنچه مسلم است پاسخ این سوالها حول دو محور اساسی، « ما کیستیم؟» و «محتوای حکومت آینده چه باید باشد؟» میباید متمرکز گردد. البته روش چگونه به قدرت رسیدن مسئولان ارشد سیاسی، ” نمایندگان مجلس ها” و ” رئیس دولت” و چگونگی تشکیل قوه قضاییه و همینطور چگونه گذار کردن از نظام جمهوری اسلامی نیز بسیار مهم است.
در این نگاشته، با بررسی سوالهای نظیر:
- چرا پروژه “فقط براندازی” کارائی ندارد؟
- چرا جبهه ها، شوراها و کنگره های قبلی ناکام ماندند؟
- راه حل چیست و چگونه می توان به «جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی» بری رسیدن به هدف نهایی دست یافت؟
وارد مبحث چگونه تشکیل جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی خواهم شد. باشد که با این روش بتوانم با کمک خردمندان و آزادیخواهان ملت، قدم مثبتی در جهت گذار و رسیدن به بسترهای یک نظام نوین سیاسی دموکراتیک برداریم.
چرا پروژه “فقط براندازی” کارائی ندارد؟
در یک بررسی اجمالی در نحوه گذار از نظام های استبدادی در کشورهای تازه به دموکراسی رسیده، آشکار میگردد که آنها در یک پروسه ” یک شبه” به آزادی و دموکراسی نرسیده اند. آنها در گام نخست، کوشیدن تا مردم بر ترس و وحشت تغییر و مبارزه در برابر حاکمان دیکتاتور، چیره شوند. از سوی دیگر، آنها توانستند بدنه نظام حاکم را به تحولات بنیادی و برقراری “نظام جایگزین”، امیدوار سازند تا دیواره های دفاعی نظام دیکتاتور فرو ریزد.
باید توجه داشت که ترس از سوریه شدن ایران، یا باز تولید نظامی شبیه به نظام جمهوری اسلامی و یا چیزی بدتر از آنها، می تواند تاثیر منفی بر اراده مردم برای گذار از جمهوری اسلامی بگذارد و حتی موجب ادامه جیات نظام استبداد دینی هم بشود. عاملهای ترس و روشن نبودن اینکه “چه چیزی” جایگزین جمهوری اسلامی خواهد شد، یکی از عوامل باز دارنده خیزش همگانی مردم است، که باید به آن پرداخت و مشکلات ناشی از آن را برطرف کرد.
آنچه مسلم است، ملت ایران تجربه “دیو چو بیرون رود، فرشته در آید” را با پوست و استخوان چشیده اند و چندان رغبتی به تکرار آن نخواهند داشت. همچنین تجربه تلخ 57 درسی است از یاد نرفتنی! از اینرو فعالیتها و مبارزه برای رسیدن به یک نظام نوین سیاسی دموکراتیک و ملی در ایران میباید بر اساس خرد جمعی تبیین شده باشد. نابودی و یا فروپاشی رژیم مستبد حاکم بدون جایگزین، خطرهایی را دربر دارد که ممکن است از ادامه حیات خود جمهوری اسلامی مصیبت بارتر هم باشد. آنچه مسلم است «قدرت هرگز در خلاء نمیماند»!
سقوط نظام ، بدون جایگزین، نه اینکه ملت را به مردم سالاری نخواهد رساند، بلکه کشور را به نابودی و فروپاشی ساختارها و گسسته شدن پیوندهای ملی و اجتماعی خواهد رساند. تجربه ثابت کرده است که حرکتهایی که بر اساس “نخواستن ها” استوار شده و پیش رفتهاند، توانایی نابود کردن و تخریب را داشتهاند، ولی نتوانستند سازنده چیزی باشند، حالا چه برسد “آینده بهتری” را برای مردم بسازند. از اینرو، تاکنون استراتژی “فقط براندازی” یا به عبارت دیگر، “اول این نظام را ساقط کنیم و بعد تصمیم خواهیم گرفت که چه کنیم“، پروژه ای است که فقط در توهم به نتیجه “مطلوب” خواهد رسید. ولی واقعیت و نتیجه این چنین پروژه ای، ایجاد خلاء قدرت، ناامنی، تجزیه کشور، برپایی نظام دیکتاتور دیگر و وابستگی و نفوذ بیشتر کشورهای خارجی در ایران خواهد شد.
چرا جبهه ها، شوراها و کنگره های قبلی ناکام ماندند؟
باید توجه داشته باشیم که نهادها، فعالین و آزاد اندیشان بسیاری نیز به مشکل استراتژی “فقط براندازی” یا به عبارت دیگر، “اول این نظام را ساقط کنیم و بعد تصمیم خواهیم گرفت که چه کنیم”، واقف هستند و بخوبی می دانند که این استراتژی بمانند استراتژی انتخاب بین “بد و بدتر” توهمی بیش برای بهبود شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ملت و کشور نیست.
نهادها و فعالان بسیاری تلاش کردند و هنوز هم می کوشند که جبهه ها، شوراها و کنگره هائی را تأسیس کنند تا بتوانند راهی برای انسجام و رسیدن به یک ائتلاف، (اگر نتوانند به یک اتحاد سراسری برسند)، تبیین و ترسیم کنند. متاسفانه تا کنون، با همه این تلاش ها، هنوز پا از مرحله اول که یک گردهمائی باشد، فراتر نگذاشتند. البته چند گروهی توانستند تعداد قابل توجه ی از نیروها را برای پیشبرد هدفهایشان جمع کنند، ولی متاسفانه باز به دلایل یاد شده و یا باورمند نبودن به اصول دموکراتیک، نتوانستند راهی را که در آن قدم نهاده بودند را به پایان برسانند.
امید است تئوریسینها، نهادها و فعالان سیاسی قبل از تشکیل جبهه و یا کنگره برای گذار از جمهوری اسلامی، بنای کار خود را در ابتدا، بر این بگذارند که یک کارگروه آسیب شناسی تاسیس کنند تا با کمک آن، تحقیق ها و بررسی های لازمه را به عمل آورند که چرا تاکنون نتوانستند اتحاد یا ائتلافی برای گذار از جمهوری اسلامی بوجود آورند. شاید آن وقت بتوانیم پاسخ “چرا نتوانستیم؟” را پیدا کنیم و دیگر اشتباهات گذاشته را تکرار نکنیم.
در اینکه چرا جبهه ها، شوراها و یا کنگره ها تا کنون نتوانستند کارائی مناسبی برای گذار از جمهوری اسلامی به یک حکومت ملی و دموکرات داشته باشند، مطالب بسیار نوشته و گفته اند. در اینجا با استفاده از نمودار(1) سعی میکنم به روش دیگر، نحوه ساختاری و روش رسیدن آنها به “هدف” روشنتر بیان کنم.
معمولا تمرکز این نیروها در مشخص کردن “دشمن“، “راه حل” و ترسیم حکومت “مطلوب شان”، معطوف شده است. از سوی دیگر، با تکیه بر باورها و توانائی شان برای مدیریت جبهه، شورا یا کنگره ائتلافی، قدمهای اولیه را بر می دارند. برای آنها، جمهوری اسلامی، دشمنی است که باید از بین برود و بخوبی می دانند که به تنهایی توان نابودی آن را ندارند. همین آگاهی، توان برداشتن گام نخست جهت تاسیس یا ایجاد جبهه، کنگره یا ائتلاف را برای آنها فراهم میکند. یعنی امکان برپائی جبهه، شورا یا کنگره را برای آنها میسر میسازد.
آنها با راهکارهایی که در “ذهن” خود ترسیم کرده اند، جبهه ها، شوراها و کنگره هایی را برپا میکنند. همچنین در تلاشی فراگیر، با توسل به راهکار تبیین شده، به سازمان دادهی دیگران در راستای برقراری حکومت مورد نظرشان میپردازند. در این مسیر، از تمامی ابزارهایی که در اختیار دارند نیز بهره خواهند برد. برای نمونه می شود به شورای ملی …، کنگره ملیت ها، کنگره دموکراسی خواهان و … را نام برد.
باید توجه داشت که مشکل تنها در شناخت “دشمن” یا در نحوه مبارزه با “دشمن” و حتی در شوراها، جبهه ها و کنگره ها بر نابودی حکومت ملایان نیست. مشکل را باید در جای دیگری جستجو کرد.
با توجه به نمودار (1)، اینطور به نظر می رسد که ساختار و رابطه بین نیروها تشکیل دهند جبهه ها، شوراها و یا کنگره ها، در یک فضای مکانیکی تعریف شده است. فضائی که این ائتلاف ها را ناتوان به رسیدن به “توافق جمعی” در تفسیر تحولات لحظه ی و مستمر کشور و جهان ساخته و آنها را دچار اختلاف و حتی موجب شکاف هایی در بین آنها بشود، میکند. این اختلافات و عدم رسیدن به توافق جمعی موجب ناکامی و واگرائی این ائتلافها شده است.
در این خصوص ایرادهایی بیان شده است. ایرادهایی نظیر؛
- جبهه ها و شوراها دعوت به وحدت و اتحاد میکنند و بیانیه و دستورالعمل صادر میکنند و خواهان همبستگی هم میشوند، اما دیگران را میخواهند تا نردبان رسیدن آنها به هدفشان بشوند.
- به چرایی و چگونگی اینکه رژیم جهل و تبهکار جمهوری اسلامی که توانسته است ۳۵ سال مداوم بر ایران حکومت کند میپردازند، ولی به چرا تا به حال به جایی نرسیده اند نپرداخته اند.
- در بیشتر مواقع پاسخ سوالات خود را به نقد و توبیخ دیگران بر میگرداند. یعنی این دیگران با ما نپیوستند. دیگران بودند که به ابتکار ما پاسخ مثبت ندادند. دیگران بودند که متحد نشدند. یا دیگران بودند که ما را در نیم راه تنها گذاشتند.
- ما ایرانیان کار گروهی بلد نیستیم، تا سه تا میشویم، انشعاب میکنیم یا یکدیگر را تخریب میکنیم.
البته تمام این ایرادها میتواند در جای خود صحیح باشد، ولی مشکلات اساسی تری نیز وجود دارد که کمتر به انها پرداخته شده است. این مشکل ها یا ناتوانیها نیازی به پرداختن دارد که به چند نمونه از آنها که مهم تر هستند میپردازم.
الف) رفتار و عملکرد گروهی یا سازمانی؛
در هر کار تیمی، اعضای تیم از خود رفتاری نشان می دهند که نمایانگر درک آنان از استراتژی و تاکتیکهای است که تیم برای رسیدن به هدفهایش تبیین کرده است.
در بسیاری از فعالیتهای نهادهای سیاسی و مدنی و حتا سازمانها و نهادهای اقتصادی، ورزشی و فرهنگی دیده شده است وقتی که نماینده یا یکی از اعضای قابل نفوذ و مطرح آنان بیانیه، سخنرانی، مطالبی یا حرکتی در صحنه مسابقه ها یا نشستهای مهم انجام می دهد، اگر ناخواسته و یا خواسته با محتوای و درک دیگر اعضای تصمیم گیرنده و تاثیر گذار مغایرت داشته باشد، تشکیلات یا تیم دچار “زلزله” شده و کارائی خود را از دست میدهد. هر چه شدت و طول زمان این زلزله ها زیاد بشود، امکان نابودیِ آن تشکیلات یا تیم بیشتر خواهد شد.
برای مثال شما تصور کنید تیمی در یک مسابقه فوتبال شرکت کرده است. اگر بازیکنان آن از رفتار گروهی یا سازمانی “صحیح” برخوردار نباشند، این تیم در آن مسابقه نمی تواند نتیجه خوبی را بدست آورد.
برای مثال، بازیکنX که در خط دفاع بازی می کند، فکر کند که بهتر می تواند توپ را جلو ببرد و همه را دریبل زند و تیم را با زدن گل به پیروزی رساند. این رفتار غیر سازمانی این بازیکن، نه اینکه تیم را به پیروزی نزدیک نمی کند، بلکه امکان شکست تیم را نیز زیادتر می کند.
اجازه دهید که یک مثال واقعی در یک ائتلاف سیاسی را یرایتان بیان کنم. چندی پیش، جریان سیاسی، جمهوریخواه و پادشاهی خواه با تشکیل دو گروه، قصد گفتمان و در نهایت تشکیل جبهه و یا ائتلافی در خصوص همکاری مشترک در یافتن راهکارهای جهت سرنگونی جمهوری اسلام باهم داشتند. اجازه دهید که این دو گروه را الف و ب بنامیم. در این دو گروه فعالینی با سابقه نزدیک به نیم قرنِ از هر دو جریان سیاسی حاضر بودند. بر اساس تصمیمی که دو گروه گرفته بودند، قرار شد که از هر دو طرف سه نفر به نمایندگی از گروه ها در نشستی گردهم آمده تا بیانیه مشترکی که از قبل در گروه خود بتصویب رسانده بودند را بصورت رسمی امضاء کنند. به هر سه نماینده هر گروه فقط این وظیفه یا اختیار داده شده بود که فقط و فقط در مورد قرارداد تصویب شده، که هر دو گروه قبلا در نشستهای شان تصویب کرده بودند گفتگو و انرا به امضاء شش نماینده برسانند.
در بین نمایندگان دو گروه دو نگرش وجود داشت، یکی بر اساس تصمیم جمعی می خواست عمل کند و دیگری قصد داشت که اول وارد مسائل حاشیه ای یا حتا اصلی ائتلاف شود و پس از روشن شدن آنها، بیانیه مشترکی که به تصویب دو گروه رسیده بود را امضاء کنند. اولی باورمند به رفتار سازمانی بود و دومی به توانائیهای فردی. در جلسه مشترک بین گروه الف و ب تصمیم گرفتن که مسائل حاشیه ای و اصلیِ ائتلاف را در گروه های خود بحث و روشن سازند، ولی جلسه به متن بیانیه مشترک بپردازد. لازم به بیان است که بحثهای بسیاری قبل جلسه مشترک صورت گرفته بود و دو طرف بر چند اصل اساسی توافق کرده بودن و بعد از آن توافقها بود که قرار نشست نمایندگان دو طرف گذاشته شده بود. ولی بحثهای بعدی که پیش آمد بسیار قابل توجه بود. نماینده ای که تکیه بر توانائیهای فردی می کرد نقطه نظرش را اینگونه مطرح می کرد:
1- ما در یک ائتلاف می باید روشن کنیم که چه درکی از ائتلاف داریم. نماینده دیگر که باورمند به اصول سازمانی بود، در مقابل پاسخ داد، “بله این صحیح است، ولی وظیفه ما در آن نشست این نیست که درک خودمان را از ائتلاف برای نمایندگان گروه دیگر روشن کنیم. این جمع هست که اول درکش از ائتلاف را مشخص می کند و سپس نماینده یا نمایندگانی را در بین خود انتخاب می کنند تا درک مشترک شان از جبهه یا ائتلاف یا مانیفست یا منشور را به اطلاع گروه دیگر برساند. دقیقا همین کاری که قرار شده انجام دهیم..
2- در پاسخ به این استدلال، آقای X بیان میکند که “ما ماشین نیستیم که به ما بگویند بروید و هر پنچ متر یک بوق بزنید”! اما نکتهی که او فراموش میکند این است که: بله ایشان ماشین و نباید هم ماشین وار عمل کند. اما اختیاراتی که جمع به نمایندگانش داده محدود به امضائ کردن متنی است که به تصویب رسانده! در واقع ما رانندهگانی با سابقه طولانی هستیم که از طرف جمع قبول کردیم که ما با ماشین گروه به خیابان آمدیم تا هر پنج متر که میرویم یک بوق بزنید. اگر اینکار، دستور العمل جمعی، که بسیار ساده به نظر شما ابتدائی و ماشین وار عمل کردن است، نباید قبول مسئولیت میکردید و خودتان را کاندید آن.
دلیل بعضی از شکستهای جبهه ها، ائتلافها یا کنگره ها، این بوده که برخی از فعالان خود را به نوعی “رهبر” جمع یا سخنگو آن جمع دانسته و خواسته یا ناخواسته برای جمع تصمیم می گیرند و رایزنی می کنند یا حرف میزنند. حتا اگر تصمیم یا سخنی که گفتند چه درست باشد و چه نادرست، آنچه را که آنان متداول می کنند این است که آنان می توانند خارج از تصمیم گروه یا جمع حرکت کنند و به نوعی به جای جمع ایجاد تعهد کنند. این رفتار و عملکرد، رفتار و عملکرد تیمی یا گروهی را تضعیف میکند و حتی میتواند گروه را به حاشیه و در نهایت پروژه گروهی را با شکست مواجه کند. سازمان یا هر تشکّلی بر روی «تصمیم گیریهای جمعی» و «همکاری جمع» بر اساس اصول توافقی استوار شده است. اگر این ساختار تضعیف یا تخریب شود جبهه، ائتلاف یا کنگره تشکیل شده نمیتواند به نتیجه یا هدفهایش برسد.
ب) فرهنگ دموکراتیک گروهی یا سازمانی؛
در هر تیمی یا نهادی، فرهنگی گروهی ویژه را در بین خود بوجود می آورد. این فرهنگ یک “صفت ” یا “خصلت” وارداتی نیست که تاسیس کنندگان تیم، جبهه یا ائتلاف با خود به تیم، جبهه یا ائتلاف بیاورند. فرهنگ گروهی یا سازمانی بر اثر همکاری و تمرینهای مستمر در بین اعضا و عملکرد تیم، جبهه یا ائتلاف بوجود و نمایان میگردد.
اگر دوباره به مثال یک تیم فوتبال نگاه کنیم، ممکن است که تمام بازیکنان تیمی از بهترین بازیکنان جهان باشند. آنان قوانین بازی فوتبال را بخوبی می دانند، اما اعضای این تیم هیچ وقت با هم بازی و تمرین نکرده باشند، این بازیکنان برتر جهانی نمی توانند در میدان بازی همدیگر را پیدا کنند. توپ را به جای شوت میکنند یا جایگیری میکنند که هم تیمیشان انتظار آنرا ندارد. در نتیجه بازی خوبی نمیتوانند ارائه دهند و ممکن است هم ببازند.
تشکیل دهندگان جبهه، کنگره یا ائتلاف به مانند این تیم فوتبال، میتوانند بهتری تحلیلگران یا کنشگران سیاسی باشند. ممکن است که منشور و اساسنامهی را هم مورد قبول داشته باشند و مفاد آنرا نیز حفظ باشند. اما اگر نتوانند با هم همفکری و همکاری کنند نمیتوانند به نتیجه گیری یا «خرد جمعی» برسند. اینان حرکت نکرده محکوم به شکستند!
بزبان ساده تر نمی توانند با هم نقشهی که از قبل طراحی کرده اند را در میدان مسابقه یا مبارزه به اجرا در آورند. چرا که آنان با هم تمرین لازم را نداشته اند. همین مشکل هم در بین نهادهای سیاسی و مدنی نیز وجود دارد. وقتی که کار گروهی آنان ضعیف و در بعضی از موارد به برخورد هم میرسد، گروه از هم پاشیده میشود.
هر تیم، نهاد سیاسی، جبهه، کنگره یا ائتلافی اگر دارای فرهنگ گروهی یا سازمانی منسجم نباشد، هرگز توان دستیابی به هدفهایش را نخواهد داشت.
لازم به تاکید است که رفتار و فرهنگ سازمانی، تواناییهای بسیاری به گروه یا نهاد سیاسی میدهد. ولی کارکرد تیمی و توانمندی در کارهای سازمان یافته، بخودی خود ارزش ندارد. سرکوبگران و نیروهای امنیتی، سازمانهای مافیا و دزدان می توانند رفتار و فرهنگ سازمانی بالائی داشته باشند، ولی عملکرد و برآیند کار آنها و حتی وجود شان برای ما، جزو پدیده های ناهنجار و نامطلوب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.
اگر فرض را بر این بنهیم که این “ما”، اپوزیسیون و نیروهای آزادی خواه، واقعا در تلاش و تحقیق بوده تا بتواند با هزینه کردن جان و مالِ مان راهکار مناسبی برای این درد مشترک پیدا کنیم، این میتواند نقطه شروع خوبی باشد. ولی لازم است که نهادهای تشکیل دهنده جبهه، کنگره یا ائتلاف فقط معنی مفاهیم آزادی، دموکراسی، همبستگی ملی و عدالت اجتماعی، برای نمونه، بدانند. یعنی تفاوت «خودآزادی» را با «آزادی» بدانند. بدانند که قرار نیست از صدوقهای انتخاباتی آنچه بیرون آید آن باشد که آنها میخواهند. باین باید «خواسته مردم»، هر چند که متفاوت با خواسته انها باشد، بیرون بیاید. باید بدانند که «نباید دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت حاکم شود» یعنی قانون حاکم است. قبول و باور به این اصول یاد شده، فرهنگ دموکراتیک است که اگر در جبهه، کنگره یا ائتلاف وجود نداشته باشد، انها نمیتوانند به هدف خود دست یابند.
آنچه در مجموع می توان از دلایل ناکامی جبههها، کنگرهها و ائتلافها نام برد عبارتند از:
- نداشتن ساختار دموکراتیک،
- روشن نبودن هدفهای مشترک،
- نامشخص بودن مرزبندیهای نیروهای ائتلافی،
- نداشتن وزن سیاسی و یا نداشتن پیوند با بدنه جامعه،
- نداشتن رفتار و عملکرد گروهی یا سازمانی
- نداشتن رفتار و فرهنگ دموکراتیک
مسلما نیروهایی که برای مبارزه با استبداد قصد تشکیل ائتلاف دارند نمی توانند فقط به آنچه که “نمی خواهند” اکتفا کنند. “نخواستن ها” ضامن پیوندهای سیاسی مستحکم برای تشکیل جبهه، کنگره یا ائتلاف دموکراتیک ملی نمیشود، چه برسد به تاسیس دولت گذاریا شورای رهبر جهت رسیدن به یک حکومت دموکراتیک. هر چند این “نخواستن ها” می توانند برای نابود کردنِ رژیم، گذار از جمهوری اسلامی یا زمینههای ایجاد جبهه، کنگره یا ائتلاف را فراهم کند. ولی برای بعد از آن، ساختن و برقراری حکومت دموکراتیک ملی، قطعا ناکارا خواهد بود و همانگون که تا به حال شاهد بودیم این تجربه ها بشکست انجامیده است. بنابراین اگر نیروهای ائتلاف کننده که بر سر ساختار و محتوای حکومت آینده توافقی نداشته باشند، هرگز نمی توانند نیروهای خوبی جهت تشکیل جبهه، شورا، کنگره یا ائتلافی برای گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک نظام نوین سیاسی دموکراتیک ملی باشند.
نهادها و فعالانی هستند که بیش از چهار دهه از جامعه ایرانی بدور بودند و از تفکرات و باورهای سیاسی خودشان “مذهبی” ساخته اند که بجای “خدمت” به ملت و کشور، به “پرستش” آنها آنچه که در ذهن خود ساختنه اند در میدان مبارزه ایستاده اند.
آنان با “مذهب” خود ساخته، بمانند پبامبر زمینی، با “ایدئولوژی” برآمده از ” مذهب” سیاسی شان، راویان وحی هستند که “تنها راه نجات” را آنچه خود یافته اند بیان میکنند. آنان نیروهای جذب شده شان را در کپسول جدا شده از “واقعیتها” قرار می دهند تا از گزندِ تحولات و دادهای “نو” در امان بمانند! اینان مصیبتهای هر اپوزیسیون در هر کجا هستند.
من نمی توانم بگویم که راهکاری که در این پیشنهادنامه معرفی می کنم تنها راه نجات است، اما می توانم بگویم که باید راهکاری را پذیرا باشیم که ملت و کشور را قربانی “مذهب” و ایدئولوژی ساخته شدهمان نکنیم.
من به عنوان یک جمهوری خواه، جمهوری را برای آبادانی ایران و سر بلندی و آزادی ایرانی می خواهم، نه بر عکس. حال اگر من مشروطه خواه و یا پیرو مکتب خاصی دیگری میبودم، بر اساس همین اصل، باورها و پروژه هایم می باید برای آبادانی ایران و سر بلندی و آزاد زیستن ایرانیان باشد، نه بر عکس. آنوقت است که تمامیِ ما بر روی یک “جاده”، در حرکت خواهیم بود. این همان همسویی و همگرایی است که این نگاشته به آن عنوان حلقه پیوند و ضامن اتحاد “ما” برای گذار جمهوری اسلامی و رسیدن به آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی، رفاه، آبادانی و سر بلندیِ ملت ایران مینگرد.
نتیجه
دلایل ناکامی اپوزیسیون و آزادی خواهان در تشکیل جبهه، کنگره یا ائتلاف را بصورت خلاصه میتوان چنین بیان کرد؛
الف) نداشتن ساختار دموکراتیک
ب) روشن نبودن هدفهای مشترک و مرزبندی ها بین نیروهای ائتلافی
ت) نداشتن وزن سیاسی و اجتماعی
پ) نداشتن پیوند با بدنه جامعه
ث) ایجاد جبهه، کنگره یا ائتلاف بر اساس “نخواستن ها”
چ) نداشتن رفتار و عملکرد سازمانی
ح) نداشتن فرهنگ دموکراتیک در تصمیم گیریها و همکاری در پروژه عظیم براندازی و سازندگی ایران
راه حل چیست؟
با توجه به بخشی از موانع و مشکلات جبهه ها، کنگره ها و ائتلاف ها که در بالا به آنها اشاره شد، هنوز مشخص نمیشود که « چه باید کرد تا با این موانع و مشکلات برخورد نکنیم؟ »، یا اگر با آنها برخورد کردیم، « چگونه قادر به رفع و حل آنها باشیم؟ ».
در این خصوص می باید با بررسی دقیقی به دنبال پاسخ این سوالها باشیم. نمودار(2) جهت آسان تر پاسخ دادن به سوالهای مطرح شده، طراحی شده است. از روی این نمودار متوجه ضرورت وجود ساختار دینامیک درون جبهه، کنگره یا ائتلاف دموکراتیک ملی، که از این به بعد آنرا «جبهه ائتلاف ملی» نامبرده خواهد شد، می شود. این ساختار دینامیک فضا و ظرفیت لازم برای تبادل نظر و تصمیم گیرهای جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی را بوجود خواهد آورد، تا جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی بتوانند پیوند نیروهای ائتلافی را پایدار و همسوئی آنها را در بحران ها و تحولات مستمر داخلی و خارج از کشور حفظ کنند.
در واقع، آنچه که نیروها را گردهم میآورد، اصول و خواستههایی است که “می خواهند” و چون این “خواستنها” در طول مبارزه در تلاطم رویدادها و بحرنهای داخلی و خارج از کشور محک و دوباره تعریف خواهد شد، این ساختار دینامیکی، انسجام آنها را تا رسیدن به هدف نهائی، مستحکم نگه خواهد داشت.
همانگونه که در نمودار(2) مشاهد میکنید، مشخص کردن محتوای حکومت آینده و استراتژی رسیدن به آن، که تضمین کننده بستر حکومتی است که ائتلاف نیروهای تشکیل دهنده جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی خواهان برقراری آن است، یک ضرورت و رمز پیروزی این پروژه است.
این فضا دینامیک که جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی خواهد داشت، جبهه را قادر می سازد تا برای رو در روئی با تحولات مستمر داخلی و خارجی هماهنگ تر عمل نمایند..
این راه حل پیشنهادی، آنان را قادر می سازد تا در شرایط بحرانی و متلاطم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی کشور و تحولات سیاسی و مناسبت های بین المللی با درک و همسویی در جهت تبیین راهکارهای مناسب برای عبور از موانع پیش آمده، جهت رسیدن به محتوای “حکومت مطلوب“، که هدفِ نهایی جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی است، توانمندتر شوند.
نتیجه؛
دلایل موفقیت اپوزیسیون و آزادی خواهان در گذار از جمهوری سلامی و رسیدن به بسترهای یک نظام دموکراتیک ملی، با تشکیل جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی را بصورت خلاصه می توان چنین بیان کرد:
الف) جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی، روشن میکند که به دنبال بستر سازی چه نوع حکومتی است و چگونه می خواهد آن بسترها را بسازد.
ب) جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی، روشن میکند که برای « گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک حکومت دموکراتیک» دارای یک هدف واحد و یک استراتژی منسجم و همسو برای «گذار از» و «رسیدن به» است.
ت) رابطه درونی جبهه تعریف شده، بر اساس هر نیرو و جریان شرکت کننده یک رای، آنهم بر مبنای توافقی که بر روی اصول محتوای “حکومت مطلوب” رسیده، خواهد بود.
پ) هدف جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی رسیدن به بسترهای حکومت دموکراتیک ملی است، یعنی جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی قصد تشکیل حکومتی رت ندارد. حکومت آینده ایران را نمایندگان واقعی مردم که بر اساس بیانیه بین المجالس 1994 پاریس انتخاب شدهاند، بنیاد خواهند کرد.
ث) قبول و تاکید بر اینکه ایران متعلق به تمام ایرانیان است و نظام حاکم بر کشور از آرای ملت مشروعیت پیدا کرد، اصلی است که به یکپارچگی کشور و همبستگی ملت کمک بسزایی خواهد کرد.
چگونه جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی برای گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک حکومت دموکراتیک ملی را می توان بوجود آورد؟
برای تاسیس یک چنین نهادی، می باید سه اصل اساسی را در ابتدای کار بصورت کامل مشخص کرد.
1- مشخص کردن نهادهای هم پیمان
می باید توجه داشته باشیم، نهادهایی می توانند برای آرمانهای دموکراتیک بصورت فعال و موثر در کنار یکدیگر همکاری و همفکری کنند که یک نهاد دموکراتیک باشند.
توضیح: یک نهاد دموکراتیک نهادی است که دارای بینش و ساختار دموکراتیک باشد. بینش دموکراتیک یک نهاد را از روی بازتاب های درونی و بیرونی آن نهاد و ساختار سازمانی و میزان تاثیر گذاری اعضاء آن بر روی تصمیم گیریها و مانیفست نهاد مزبور می توان شناخت.
بینش دموکراتیک یک نهاد را میتوان بصورت خلاصه چنین نام برد:
الف) برای توسعه دموکراسی در جامعه کوشا باشد و در مانیفست حزبی و بیانیه های رسمی به آن اشاره کرده باشند.
ب) در عمل نشان دهد که این وظیفه را در جامعه یا کشور به اجرا درآورده یا در حال اجرای آن است.
ت) در جهت حفظ و صیانت حقوق انسانی و ملی شهروندان، در جامعه همت گمارده و این وظیفه را ورایِ تمام سیاست گذاری ها و برنامه های اجرایی خود قرار داده است.
پ) دفاع از حقوق اقلیتهای قومی، مذهبی، زبانی، جنسیتی و سنی را در سرلوحه برنامه ها و فعالیت های سیاسی و اجتماعی خود قرار داده است.
ساختار دموکراتیک نهاد شرکت کننده در ائتلاف را می توان بصورت خلاصه اینچنین بیان کرد؛ نهادی دموکراتیک است که:
الف) فرصت مناسب برای مشارکت موثر تمامی اعضا در تصمیم گیریها برای اعضای خود قائل است.
ب) اعضا در تصمیم گیریها، بر طبق اساسنامه شان، دارای قدرت برابر در رأی گیریها هستند.
ت) امکان به دست آوردن درک روشن و اطلاعات لازم در مورد برنامه ها و تصمیمات سازمانی برای اعضا وجود دارد.
پ) اعضا توانایی تاثیرگذاری بر روی دستور کار جلسه های سازمانی را دارند.
ث) اعضا توانایی بیان دیدگاه های شان را به دیگر اعضا دارند.
2- مرزبندی ها، هدفها و استراتژی های ائتلاف
اصل دومی که می باید در تشکیل جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی به آن توجه کرد، مرزبندی ها، هدفها و استراتژی های ائتلاف است. ممکن است که بعضی به پیشینه نهادها توجه بیشتری داشته باشند، که برای شناخت یک نهاد امریست بسیار مفید، اما نباید فراموش کرد که نهادهای سیاسی هم مثل انسانها در حال تحول هستند. این تحول ها می توانند در مسیر “تکاملی” یا “واپسگرایانه” باشند. پس فقط بررسی پیشینه آنها نمی تواند نشانگر واقعیت امروز آنها باشد.
در اینجا باید تاکید شود که اگر مرز بندی ها بین نهادها مشخص نباشد، جمع کردن آنها در کنار یکدیگر نه اینکه مفید واقع نخواهد شد بلکه امکان برخوردها بین آنها را بالا برده و زمینه کارهای مشترک در آینده را هم از بین خواهد برد.
همین طور هدف های نهادها می تواند تاثیر مطلوب یا نامطلوبی بر روی ائتلاف و یا اتحاد برای رسیدن به جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی برای « گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای نظام دموکراتیک ملی» بگذارد. تمام نهادهای سیاسی برای رسیدن به هدفها خود روشها و از آن مهمتر، استراتژیهائی برای رسیدن به هدف های دراز مدت خود تبیین می کنند. این استراتژیهای گوناگون هم به مانند مثالهای بالا، می تواند شکافها و واگرائیهایی را در جبهه بوجود آورد و جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی را ناکام از راهی که در پیش گرفته باز دارد.
بررسی یک مثال واقعی،
دو نهاد سیاسی، هر دو جمهوری خواه و یک هدف مشترک داشته باشند، ولی دارای دو استراتژی گذار متفاوت با یکدیگر هستند را در نظر بگیرید. یکی باورمند به جنگ مسلحانه و کمک گیری از دولتهای غربی است و دیگری با مبارزات خشونت پرهیز و اتکاء به نیروی مردمی. این دو نهاد بدلیل انتخاب دو استراتژی مبارزاتی متفاوت، که در نهایت به انتخاب تاکتیکهای متفاوت میانجامد، هرگز نمی توانند در یک جبهه ائتلافی همکاری نمایند.
جالب است که بدانید دو نهاد سیاسی با دو سیستم متفاوت حکومتی، مثل جمهوری خواهان پارلمانی و پادشاهی خواهان پارلمانی، می توانند همسو در جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی در جهت « گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک حکومت دموکراتیک ملی»، بصورت موثری با هم همکاری موفقیت آمیزی داشته باشند.
این ائتلاف وقتی انجام پذیر است که پروسه تجانس، به اصطلاح فرنگیان، در یک “Melting Pot” ( ظرف ذوب کننده) قرار گرفته باشند. در این پروسه همسازی برای « گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک حکومت دموکراتیک ملی» که هدف مشترک شان است، توانایی عمل و رفتار همسو با یکدیگر خواهند یافت. این “ظرف ذوب کننده” یکی دیگر از پایه های ضروری پایداری جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی است. در واقع رسیدن به توافق بر سر محتوای ساختار نظام دموکراتیک ملی بعد از گذار از جمهوری اسلامی، فضای همکاری و تفاهم را بوجود میآورد. اجازه دهید اصل سوم را “اصل تفاهم” بنامیم.
3- اصل تفاهم
اصل تفاهم، سومین اصلی است که برای تشکیل و پایداری جبهه ائتلاف ملی وجودش الزامی است. همانطور که در مثال بالا آمده، دو نهاد که از نظر سیستم سیاسی نظام آینده با هم تفاوت بسیار دارند، مانند جمهوریخواهان پارلمانی با پادشاهیخواهان پارلمانی دموکرات، می توانند در شرایط تعریف شده ای با مو افقیت همکاری و در نهایت به پیروزی برسند.
شرط و عامل “ذوب” شدن نهادهای سیاسی با هدفها و مرزبندی های گوناگون در این است که نهادها دموکرات بوده و گام نخست شان «سرنگونی نظام تبهکار حاکم و رسیدن به بسترهای یک حکومت دموکرات و ملی در کشور» باشد، نه تاسیس حکومت مطلوب شان در کشور. با یک چنین خصلتی است که ظرفیت و توان “تفاهم” بین نهادهای سیاسی شرکت کننده در جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی بوجود میآید. با توجه به چنین توان و ظرفیت تفاهمی است که نهادهای سیاسی می توانند بر سر محتوای و بسترهای سیستم سیاسی حکومت آینده توافق کنند.
اینچنین توافقی است که شرایط تعیین و تثبیت شکل نهائی حکومت، چه جمهوری، مشروطه یا شورائی را فراهم خواهد کرد. چنین توافقی اصل ضروری برای تشکیل جبهه ائتلاف ملی است که از طریق گفتمان و مشخص کردن مسیر ” گذار” و “رسیدن به نظام سیاسی آینده” امکان پذیر خواهد شد. ضرورت بوجود آمدن جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی در این است که نحوه “گذار” و “رسیدن” به هدف نهایی را ترسیم و در نتیجه امکان تشکیل دولت موقت یا شورای رهبری را ممکن میسازد.
در این پیشنهادنامه، «گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای نظام دموکراتیک ملی» بصورت یک هدف واحد در نظر گرفته شده است، نه دو هدف جدا از هم یا متوالی. پس هم برنامه ی گذار از جمهوری اسلامی می باید در راستای رسیدن به بسترهای یک نظام سیاسی دموکراتیک ملی مطرح و دنبال شود و هم نحوه بسترهای یک حکومت دموکراتیک ملی نحوه گذار را مشخص میکند.
به این نکته مهم میباید توجه داشت که وجه تمایز جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی با دیگر جبهه ها، کنگره ها و ائتلافها، در پیوسته بودن این دو، “گذار از جمهوری اسلامی” و “رسیدن به بسترهای یک نظام دموکراتیک ملی” با هم است.
درک صحیح و مشخص از چگونه گذار کردن و بسترهای یک نظام دموکراتیک چیست، عامل اصلی انسجام و ماندن نیروهای تشکیل دهنده جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی در مسیر و به پیروزی رسیدن آن خواهد بود.
نتیجه،:
برای تشکیل جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی برای عبور از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای حکومت دموکراتیک ملی، نهادها می باید:
الف) بینش و ساختار دموکراتیک داشته باشند.
ب) روشها و استراتژی عبور از نظام فعلی و نحوه رسیدن بسترهای نظام آینده ی را مشخص کرده باشند.
ت) گذار از نظام جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای نظام دموکراتیک ملی را بصورت یک هدف واحد، در نظر گرفته باشند.
ساختار و محتوای حکومت دموکراتیک ملی چیست؟
حکومت دموکراتیک ملی آینده که مد نظر این پیشنهادنامه است، حکومت یا نظامی است مبتنی بر رأی مردم و بر اساس انتخابات دوره ای نمایندگان مردم که براساس بیانیه بین المجالس 1994 پاریس انتخاب شدهاند و قوانین و قانون اساسی آن تضمین کننده آزادیهای اساسی و رفع تبعیضها است.
نمایندگان مردم که اداره امور کشور را بر اساس اصول دموکراتیک و انتخابات آزاد و منصفانه به عهده گرفتند و ضامن و تضمین کننده آزادی، دموکراسی، رفاه و عدالت اجتماعی در کشور خواهند بود.
برای رسیدن به این نظام سیاسی نوین، لازم است ویژگیها و محورهای اساسی آن، که مورد توافق نیروهای دموکراتیک ملی رسیده است، را ترسیم کنیم.
ساختار و محتوای نظام سیاسی “مطلوب” آینده عبارت است از:
1- منطبق بودن قوانین آن با روح اعلامیه جهانی حقوق بشر
2- کلیه انتخابات و نحوه به قدرت رسیدن و یا تغییر قدرت سیاسی در کشور می باید بر اساس بیانیه بین المجالس 1994 پاریس انجام پذیرد.
3- نظام نوین سیاسی، تشکیل شده از سه بخش مستقل از یکدیگر؛ دولت (مجریه)، قانون گذار (مقننه) و عدالت گر (قضائیه) باشد.
4- کلیه برنامه های کلان کشوری، اقتصادی، لشکری، اجتماعی، سیاسی، آموزشی و فرهنگی می باید به تایید مجلس منتخب مردم رسیده باشد.
5- تمامی بخشهای نظام بدون استثنا، می باید تامین و تضمین کننده:
الف- آزادی بیان،
ب- آزادی قلم و مطبوعات،
ت- آزادی تشکیلات نهادهای مدنی، سندیکاهای صنفی و حرفه ای،
پ- حفظ استقلال سیاسی و تمامیت ارضی کشور،
ث- آزادی تشکیل احزاب دموکراتیک، با در نظر گرفتن اصول دموکراتیک که در چهار اصل بالا آمده، متعهد و کوشا باشند.
6- جدائی دین و ایدئولوژی از نهادهای حکومتی.
7- دولت در این سیستم نوین سیاسی، از تمرکز به سمت باز شدن-کوچک شدن- و انتقال مسئولیتهای اجرایی به مردم، از طریق شوراهای محلی متحول خواهد شد. طرح باز گردانی قدرت اجرایی به شوراها بقرار زیر خواهد بود:
الف) شوراهای محلی توانائی انجام مسئولیتها را داشته باشند.
ب) کلیه حقوق اقلیتها، جنسیتی، قومی، گویشی، سنی و مذهبی بصورت کامل رعایت گردد.
ت) فعالیتهای شوراهای محلی می باید شفاف و بر طبق اصول و قوانین کشور و منطبق با مصوبات مجلس منتخب ملت باشند.
البته میتوان محتوای یک حکومت دموکراتیک را بر اساس بیاینه ها و کمیسیونهای سازمان ملل متحد نیز مورد تایید قرار داد. از نظر سازمان ملل متحد حکومتی دموکراتی خوانده میشود که بصورت خلاصه ویژگیهایزیر را داشته باشد؛
- احترام به حقوق بشر و آزاد ی های اساسی
- آزادی تشکلهای سیاسی، صنفی و مدنی
- آزاد ی بیان و عقیده
- دسترسی به قدرت و اعمال آن مطابق با حاکمیت قانون
- برگزاری انتخابات دوره ای آزاد و منصفانه با رای عمومی و با رای مخفی به عنوان بیان اراده مردم.
- سیستم کثرت گرای احزاب و سازمان های سیاسی
- تفکیک قوا
- استقلال قوه قضائیه
- شفافیت و پاسخگویی در اداره دولتی
- رسانه های آزاد، مستقل و متکثر
آنچه مسلم است، توافق و باورمندی به هر کدام از این دو ساختار می تواند شرط لازم و کافی برای پیوند و تشکیل “جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی” را فراهم کنند. اما تنها باورمندی به اصول هفت گانه یا ده گانه سازمان ملل متحد که در بالا آمده، نمی تواند ائتلاف استواری را تا پیروزی تضمین کنند.
برای پیروزی، ما نیازمند “ائتلاف گسترده” برای “گذار پر فراز و نشیبی” هستیم که توان رسیدن به نظام دموکراتیک ملی را داشته باشد.
نتیجه:
ساختار نظام سیاسی مطلوب آینده استوار شده بر اصول اساسی نظیر؛ جدایی دین و ایدئولوژی از نهادهای حکومتی، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی، آزادی بیان، مطبوعات و غیره را دربر داشته باشد.
باورمندی و متعهد بودن به این اصول برای نهادهای تشکیل دهنده جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی تضمین کننده ساختار حکومت دموکراتیک ملی است.
چگونه می توانیم «جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی» را تشکیل دهیم؟
برای موفقیت «جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی» می باید فضای کاری و نحوه تبیین و اجرائی برنامه های آن مشخص و تمامی نهادهای عضو آن در چارچوب به رسمیت شناخته شدهی، فعالیتهای شان را منطبق بر ضوابط و برنامه های این نهاد هماهنگ سازند. البته این چارچوب می باید با خِرد جمعی اعضای جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی، ترسیم و به تصویب برسد. لطفا به نمودار (3) توجه بفرمایید.
نمودار (3)
برای شروع و شکل گیری جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی، در ابتدای همکاریها و فعالیتها، اعضای آن با قبول ساختار نظام نوین سیاسی که تعریف آن در بالا آمده است، گردهم آمده و برنامه و استراتژی “گذار” و رسیدن به بسترهای نظام “مطلوب” را مشخص میکنند.
تا به اینجا مشخص شد که از نظر جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی نظام سیاسی آینده کشورمان چه مشخصاتی می باید داشته باشد و نیز معین شد که کدام نیروها را برای همکاری و همیاری در جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی می توان دعوت کرد. حال زمان پاسخ به سوال، «چگونه می خواهیم استراتژی و تاکتیک های گذار از جمهوری اسلامی را تبیین کنیم؟» رسیده است.
پاسخ این سوال، کوتاه و روشن است، با خرد جمعی و با بررسی امکانات نیروهای تشکیل دهنده جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی. البته باید توجه کامل به بحرانها و تحولات کشور و جهانی بصورت مستمر داشت. در حال حاضر، استراتژی و تاکتیک ها این جبهه از نظر نویسنده، بر روی سه محور هماهنگ و همسو قابل تصور است. این سه محور بدون تقدم و تأخر عبارتند از:
الف) محور اول، تشکیل جبهه ای از نیروهای دموکراتیک و ملی؛
تشکیل جبهه ای از نیروهای “دموکراتیک و ملی”، بمانند تمامی تشکیلات سراسری، نیازمند بستر سازی است، برای همین منظور می باید:
1- زمینه پیوندها و ترویج گفتمان در بین نیروها و نهادهای دموکراتیک ملی و امکان بستر سازی اینگونه گفتمان ها در سطح ملی انجام پذیرد.
2- انجام برپائی سمینارها و گفتگوهای محفلی در جهت پروژه های عملی کوتاه مدت برای اعتماد سازی بین نیروهای دموکرات ملی صورت پذیرد.
3- بر پایی کنگره ی متشکل از نیروهای دموکرات ملی در جهت گفتمان برای همسویی بیشتر در جهت رسیدن به “اصل تفاهم” انجام گیرد.
4- مشخص کردن “نبایدها” و “بایدها”، با در نظر گرفتن امکانات نهادها و شرایط کشور و بر اساس توافق جمعی، در چارچوب رسیدن به “اصل تفاهم”، مورد بررسی قرار گرفته باشد.
5- تعیین روشها و تاکتیک های مبارزاتی و چگونگی پیشبرد مبارزه به اتکا مردم علیه جمهوری اسلامی برای “گذار” و رسیدن به بسترهای نظام “دموکراتیک ملی”، مشخص شده باشد.
6- تاسیس مرکزهای ارتباط جمعی و گسترده در جهت معرفی برنامه های جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی به مردم، صورت گیرد.
7- تشویق نیروهای مردمی در تشکیل نهادهای مدنی و سندیکاهای صنفی در داخل کشور برای رسیدن به خواسته های مدنی و سیاسی شان صورت گیرد.
- کوشش بی وقفه، در مبارزه، آگاهی رسانی و پشتیبانی از آزاد تمامی زندانیان سیاسی و اعتقادی و حمایت از خانواده های آنان تا بر قراری نظام دموکراتیک و ملی صورت گیرد.
ب) محور دوم، برنامه های آموزشی جهت انجام پروژه های مربوط به “گذار و رسیدن به بسترهای نظام دموکراتیک ملی”؛
محور دیگر از طرح جامع «گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک حکومت دموکراتیک ملی»، که توسط جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی می باید به اجرا درآید، محور آموزشی است که شامل:
1- ترویج و آموزش فرهنگ دموکراسی خواهی بصورت گسترده.
2- ترویج و تبیین پروژه هایی برای پیوندهای اجتماعی و فرهنگ انسان گرائی در جامعه.
3- آگاهی رسانی و افشا جنایت های جناحها و دستگاه های مختلف نظام جمهوری اسلامی.
4- آموزش آکادمیک و تئوری برای عموم، شامل کارگروه های آموزش دموکراسی، انتخابات آزاد و منصفانه، حقوق شهروندی و حقوق بشر و چگونه تشکیل اتحادیه های صنفی و فرهنگی.
5-آموزش مبارزات سیاسی، مدنی و فرهنگی، شامل نحوه ایجاد هسته های مقاومت و دیگر روشهای مبارزه با نیروهای سرکوبگر در شرایط اختناق و آماده سازی مردم برای اعتصاب های سراسری و براندازی نظام جمهوری اسلامی.
ت) محور سوم، زمینه و بستر سازی نظام دموکراتیک ملی،
یکی دیگر از محورهای پروژه رسیدن به نظام دموکراتیک ملی، بستر سازی حکومت مردمی و دموکراتیک است که نیازمند به فراهم کردن و ساختن بسترهای زیر است:
1- ساختن بسترهای نظام دموکراتیک ملی، که در بخش نخست توضیحاتی در مورد آن آورده شد.
2- تشکیل حکومت موقت و دولت گذار در تبعید.
3- تبیین قانون اساسی و جزائی موقت، ضوابط و محدودیت های حکومت موقت و دولت موقت یا گذار.
4- تهیه طرح زمان بندی شده برای تشکیل مجلس موسسان، که در نهایت این مجلس است که مسئولیت تنظیم قانون اساسی و مشخص شدن شکل حکومت آینده را به عهده خواهد داشت.
5- ایجاد خانه فرهنگ و شورای فرهنگی برای پاک سازی فرهنگ استبدادی، خرفه و جهل پرور در جامعه.
6- تشویق و حمایت از تشکیل احزاب دموکراتیک مدرن در چار چوب هفت اصل آورده شده در بالا.
7- تهیه طرح گذار از فروپاشی و رسیدن به دوران تثبیت نظم و امنیت ملی.
1-7) طرح تضمین امنیت عمومی مردم در سطح کشوری، استانی و شهری.
2-7) طرح و برنامه ریزی برای حفاظت از اماکن عمومی، موزه ها، بانکها و ثروتهای ملی و ذخایر ارزی.
3-7) مشخص کردن مدیران و تهیه کنندگان برنامه های صدا و سیمای کشور.
4-7) آماده سازی افسران و نیروهای کار آمد برای دفاع ملی و پاسداری از مرزهای کشور جهت جای گزینی فرماندهان ارتش و سپاه پاسداران.
8- بررسی و زمینه تاسیس ارتش ملی با ارزشهای بالای نظامی و انسانی در جهت خدمت و محافظت از مرزها و منافع ملی کشور و تامین امنیت ملت بزرگ ایران.
9- تعطیل کردن کلیه مدارس دینی تا پایان دوران گذار و تشکیل دولت منتخب مردم و تصویب قانون اساسی کشور.
10- معلق کردن کلیه قراردادهای بین المللی بصورت موقت، تا تصمیم گیری حکومت گذار.
11- تشکیل دادگاه های صالح مردمی و محاکمه تمامی جنایتکاران و دزدان اموال ملت.
12- تشکیل کمیته های بین المللی برای باز پس گیری اموال به تاراج رفته ملت بزرگ ایران و استرداد دزدان، جنایتکاران و مجرمین فراری به کشور.
همانطور که آمده، این سه محور می باید در یک همسوئی و هماهنگی کامل با یکدیگر پیشبرده شود، تا رسیدن به هدف نهائی، که همان حکومت دموکراتیک ملی است، امکان پذیر بشود.
در زیر نمودار (4) نحوه هماهنگی این سه محور با هم ترسیم شده است.
همانطور که ملاحظه میکنید، در قسمت (الف) جبهه، شورا یا کنگره ائتلاف ملی تاثیر گرفته از هدف نهائی )ث)است. پس از تاسیس جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی، به قسمت بعدی که همان برنامه ها و پروژه های گذار است(ب) و رو به منسجم شدن سیر میکند. این پروسه “گذار از” و “رسیدن به” شکل نهائی و مرحله تکاملی نحوه مبارزه، بستر سازی و اجرا پروژه را در سه محور اصلی که شرح داده شده است(پ) طی کرده و به هدف نهائی که پایان ائتلاف نیروهای تشکیل دهند است(ث)، میرسد. آنچه در کل پروسه، «گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک نظام دموکراتیک ملی» میباید مورد توجه بیشتر قرار داد، این است که رابطه مراحل پروسه بصورت دینامیک است. یعنی مراحل (الف)، (ب)، (پ) و (ث) در تولید محصول نهائی که همان رسیدن به نظام دموکراتیک ملی است، بصورت دائم با یکدیگر در ارتباط بوده و بر روی یکدیگر تاثیر گذار هستند. طرحها، برنامه ها، استراتژیها و نحوه همکاری ها همه و همه، شکل گرفته از هدف نهائی و رسیدن به آن است. هفت یا ده اصل اساسی یک حکومت دموکرات، پایه و حلقه پیوند نیروهای ائتلاف ملی است که در بخش مربوطه توضیح در مورد آنها توضیح داده شده است.
خلاصه مطلب
آنچه مهم است، رابطه دینامیک و پیوسته اجزای این پروژه از ابتدا تا به ثمر رسیدن آن است. جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی، بر اساس تعریفی که ارایه داده شده ، وقتی می تواند به وجود آید که نیروهای تشکیل دهنده آن، بینش و ساختار دموکراتیک داشته باشند. این نیروها وقتی میتوانند جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی، برای «گذار از جمهوری اسلامی رسیدن به بسترهای یک نظام دموکراتیک ملی»، را تاسیس کنند که بر سر استراتژی عبور از جمهوری اسلامی و محتوای ساختاری نظام “مطلوبشان”، به توافق رسیده باشند.
گذار از جمهوری اسلامی نیازمند یک برنامه ریزی پیچیده، منظم و هماهنگ است که در چارچوب سه محور، همسو و هماهنگ می باید به اجرا درآید. در درازی این راه، از “گذار تا رسیدن”، بصورت مستمر می باید- کادر رهبری جبهه ائتلاف دموکراتیک ملی، بمانند ناخدای کشتی در اقیانوس پیش میبرد، دائمن با قطب نما و نقشه راه میسر را چک کنند. باید در نظر داشت که بحرانها و تحولات بسیاری پیش خواهد آمد و یا یک ساختار دینامیک تصمیم گیری میتوان به هدف رسید.
در رساله بعدی، تحت نام “طرح پیشنهادی تشکیل هسته های مستقل و مخفی مردمی جهت مبارزه با نظام استبدادی جمهوری اسلامی و تاسیس نظام دموکراتیک ملی (قدم دوم)”، وارد بستر سازی نیروهای مبارز و تشکیل هسته های توانمند مردمی در برابر نظام استبدادی خواهم شد. همین هسته ها سازندگان و مجریان طرحهای ملی و دموکراتیک جبهه “ائتلاف دموکراتیک ملی” نیز صورت گیرد. خواهند بود.
با مهر
اکبر کریمیان
باز نگری 20/12/ 2018