سیاسی

!خروج آمریکائیان از افغانستان و واگذار کردن مردم به "شفقت" طالبان  و القاعده، درسی است برای مردم ایران

خروج آمریکائیان از افغانستان و واگذار کردن مردم به “شفقت” طالبان  و القاعده، درسی است برای مردم ایران!

بعد از حمله نظامی و کشته شدن بیش از یک میلیون انسان، دولت بایدن  اعلام کردند که نیروهای نظامی امریکا را از افغانستان بیرون خواهد بُردند!

جنگی که توسط امریکاییان در افغانستان شروع شد و بیش از یک میلیون انسان بی گناه را به گام مرگ کشاند، با خروج نیروهای امریکائی پایان یافت. نتیجه این جنگ خونین را اینچنین اعلام کردند؛ «این مردم افغانستان هستند که باید انتخاب کنند چه نوع حکومتی را می‌خواهد »! این حق “انتخاب”؛ پوشش است برای شکست سیاست منطقه ای و نظامی امریکا و میخی بود که بر تابوت آزادیخواهان و انسان مداران افغانستان، توسط دولت بایدن، کوبیده شد.

متاسفانه در بین ایرانیان افرادی بودند که “کاسه داغتر آش شدن” و ترامپ را به حد “ستایش” رسانده بودند. اگر هم فضای ضد “مذهبی” حاکم بر اپوزیسیون به آنان اجازه میداد، او را منجی و نایب “امام زمان” نیز معرفی میکردند و منتظر او میماند تا بیاید و ما ایرانیان را از شر ملایان نجات دهد. از سوی دیگر، ایرانیان دیگر هم بودند و  فکر می‌کردند که با آمدن بایدن، امید تازه ای برای برقراری “دموکراسی” و “مدنیت” در ایران بوجود امده است.

آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفت این بود که هر دو رئیس جمهور، رئیس دولت بودند و  اجرا کننده ای سیاستهای و برنامه های تعيين و تببین شده سیستم سیاست گذاری امریکا. برای مثال، جورج بوش (پسر و عضو حزب جمهوری خواه) دستور حمله نظامی به افغانستان صادر میکند، اوباما، عضو حزب دموکرات، انرا ادامه میدهد، ترامپ، عضو حزب جمهوری خواه، دستور خروج نیروهای آمریکایی از منطقه خاورمیانه، بویژه افغانستان را صادر میکند و بایدن، عضو حزب دموکرات، آنرا به اجرا درمیآورد. در واقع سیاست کلان امریکا، بویژه سیاستهای خارجی دولت آمریکا، بر اساس  منافع آمریکائیان تبیین میشود. حال این منافع چیست و در خدمت چه کسانی است، در حوصله این یادداشت نیست.

ساست خروج از افغانستان در زمانی توسط دولت بایدن به اجرا درآمد که مردم و دولت موجود در افغانستان در بدترین شرایط بودند. امریکاییان نشان دادند که حقوق بشر و کرامت انسانی، جایگاه “ثابتی” برای آنان ندارد و اگر حقوق بشر در جهت سیاستهای اتخاذ شده آنان نباشد، بدون درنگی از انها عبور خواهند کرد. همین تغییر سیاست آنان در افغانستان باینگر خطری است که اگر سیاستهای امریکا در جهت حفظ منافع اش در منطقه و جهان، به سمت همکاری با جمهوری اسلامی بچرخد، نتیجه آنها تثبیت جمهوری اسلامی در ایران و منطقه خواهد شد. این خطر، با تلاش لابی‌های نظام تروریستی حاکم بر ایران که با همت بسیار میکوشند تا زمینه همکاری بین امریکا و رژیم ملایان را فراهم کنند، بیشتر خواهد شده.

در این میان “ما”، ایرانیان و دیگر مردم محروم منطقه، جز همبستگی و ساماندهی خود و مبارزه برای آزادی و رسیدن به حقوق انسانی و ملی مان راهی دیگری پیش رو نداریم. از اینرو برای آزادی و نجات مان از شر نظام ضدانسانی و ضدملی جمهوری اسلامی، میباید در تشکیل ائتلاف یا جبهه ملی جهت 《 گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک نظام دموکراتیک ملی》 به سرعت وارد عمل شویم.

وظیفه تمامی ایران دوستان و انسان مداران است، با توجه به برخوردها بین چین و امریکا و روسیه و امریکا برای کسب اقتدار در خاور دور و خاورمیانه و احتمال بوجود آمدن شرایطی بمانند دوران جنگ سرد، گامهای محکم و استواری در جهت همبستگی و براندازی جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک نظام دموکراتیک بردارند. اگر از شرایط و بحران‌های خود ساخته داخلی و بین الملی که جمهوری اسلامی را دربر گرفته، اپوزیسیون بهره‌برداری نکند، پس از این بحرانها، امکان براندازی نظام واپسگر و تاراجگر بسیار سخت تر خواهد شد.

با مهر

اکبر کریمیان