اربابان خامنهای، روسیه و چین، به او گفتند، کوتاه بیا! او هم دامنش را کَند؟
با درود
امروز در خبرگزاریهای جهان، از جمله روزنامه گاردین (1)، آمده است؛ که “ایران [نمایندگان خامنهای] از پیشنهاداتی که در ابتدادی مذاکرات هفته گذشته داده بودند کوتاه آمده و به همان توافقات قبلی که تیم روحانی دست یافته بود برگشتهاند”!
اینکه من و شما در مورد پروژه هستهای و یا نسبت به تحریمها چه نظری داریم، بحثهایی است که میباید آنها را مطرح و با درایت به گفتگو در مورد آنها بپردازیم. اما سیاسیتهای جمهوری اسلامی یا بهتر بگویم خامنهای و شرکاء، چه هست و چگونه پیشبرده میشود، دو مسئله بغرنجی است که باید به آنها بصورت عاجل پرداخته شود.
دولت روحانی در هشت سال گذشته سرپرستی مذاکرات هستهای را بعهده داشته است، البته زیر نظر خامنهای. روحانی بمانند تمامی ریاست جمهورهای انتصاب یافته، در چالش بیثمر با ولی فقیه توانسته بود به نتایجی در مذاکرات هستهای برسد.
هر چند که این نتایج، بطور کل بسود ملت ایران نبود و در کلیتش مردم را بسوی ناکجا آباد میبرد. از سوی دیگر، به نظر خامنهای هم این نتایج برای حکومت او کافی نبوده است. البته رد نتایج کار تیم مذاکره کنند روحانی برای مردم و خامنهای دلایل بسیار متفاوت با هم دارد، که در اینجا فرصت به پرداخته آن نیست.
گمان خامنهای بر این بود که میتواند با طولانی شدن مذاکرات و پیشروی در غنی سازی، ترس از ” اتمی شدن” جمهوری اسلامی را به چماقی تبدیل کند و از آن در تضمین بقای رژیمش امتیاز بیشتری از طرفهای مذاکره کنندههای غربی بگیرد. در این توهم، خامنهای به بده و بستان سیاسی میاندیشید و در تلاش بود تا از رنج و مصیبتهای تحمیل شده به مردم ایران، کلاهی برای خود و شرکاء بدست آورد.
در این راه، خامنهای با انتصاب رئیسی به عنوان رئیس جمهور ایران، قصد یکدست کردن سامانه “تصمیم گیری” و سامانه “اجرایی”، تحت فرمان بلامنازعه خودش را داشت. این همگام سازی، توان به اجرا درآوردن سیاستهای ضدانسانی و ضدملی او، چه در داخل کشور و چه در عرصه های بین المللی، تثبیت و پیش ببرد.
اما آنچه واقعیت دارد، چه در زمان ریاست جمهوری ترامپ و چه در دروان ریاست جمهوری بایدن، ابتکار عمل در مذاکرات و کسب امتیاز گیری از ۵+۱، نه در دست جمهوری اسلامی بود و نه توان چنین سیاست ورزیهایی را خامنهای داشت. در واقع ابتکار عمل، بنا به چند دلیل، در دست دولتهای روسیه و تا حدی در اختیار چینیها بود.
توانایی تاثیر این دو دولت بر روی تصمیمات نظام، بویژه خامنهای، را میتوان در سیگنالهای این دو دولت به خامنهای و شرکای جنایتکارش مشاهده کرد. هر گاه “چراغ سبزی” از این دو دولت روشن میشد، خواستههای تیم مذاکره کننده بیشتر و در ایران سرکوبها خشنتر و ضدانسانی تر میشد.
حالا خامنهای فهمیده است که او و شرکاء، همچون ژتونهای قمارخانهها در صحنه ژئوپلیتیک جهانی، توسط روسیه و چین برای بازیهای بینالمللی، دست بدست میشوند، تا توان بازی با آمريکا را در عرصههای جهانی بدست آوردند.
هر وقت روسیه در اوکراین و چین در تایوان، دچار مشکل میشوند، خامنهای و شرکاء در سطح منطقه دست به عملیات تروریستی و کار بحران ساز علیه امریکا میزنند. خامنهای و شرکاء، تحت حمایت مقطعی روسیه و چین چنان متوهم شده بودند که گمان میکردند که قدرت بلامنازعه منطقهی خاورمیانه شدهاند.
در سوريه، خامنهای چنان شتابان به کمک جانی حاکم بر آن رفته، بیآنکه بیاندیشد که به چه چیزی میتواند دست یابد. چنان غرق “پیروزی” و اثبات “خود” به جهانی و بویژه دولتهای منطقه شده بود که به سیاست خروجی یا “روز مبادا” خود نه اندیشیده بود. حالا همچون “لاتهای” پر ادعا، کتک خورده با دماغ خونی به محله خود برمیگردد و نمیداند به نوچههایش چه بگوید. در ذهن او، همه گناهکارند و همه چیز دست بدسته هم داده تا او کتک خورده، از سوریه دست و پایش را جمع کند و به ایران برگردد!!
نتیجه این لشکرکشی و آنهمه هزینههای سرسامآور چه بود؟ آیا چیزی جز حاکمیت روسیه بر مروم بیچاره سوریه، رسیدن به آبهای مدیترانه و گرفتن پایگاههای مجانی از دولت دست نشانده اسد، ارمغان دیگری برای مردم ایران داشت!
آیا خامنهای فهمید که پوتین، به عنوان تنها معشوقش، توان پرداخت پول هتل اقامت او را هم ندارد، رسیده است یا نه، حال چه برسد به پشتیبانی او در مناقشات بین المللی؟ اگر این را درک کرده باشد، آیا توان رفتن به سوی معشوق دیگری را دارد یا نه، این سوالی است که خامنههای جوابش را پیدا کرده است!
شرایط و بحرانهای خود ساخته نظام و رهبران آن، چنان پیچیده شده است که خامنهای راهی جز در کنار معشوق همیشگیاش باقی بماند، نگذاشته است. او بخوبی میداند که غرب او را نمیتواند در صحنه های جهانی درآغوش بگیرد و چاره جز تحمل بد مهری های پوتین راه دیگری برای او باقی نمانده است.
آنچه مسلم است، چه خامنهای نرمش مفتضحانه دیگری بکند یا نکند، مطمئنا نشان داده که برای سرنوشت و آینده مردم ایران ارزشی قائل نیست. آنچه او میفهمد، زور است و بس!
امریکا، جمهوری اسلامی و خامنهای را با تحریمهای سنگین به زانو زدن واداشته است. اما اینان نه در مقابل امریکا و دیگر قدرتهای اروپایی زانو نزده اند، چون میدانند جایی و راهی برای بازگشت باقی نگذاشتند. آنان به درگاه روسیه و چین زانو زدهاند و چنان به التماس و خفت افتادهاند که حاضر شدهاند تا حلقه غلامی آنان را بگوش خود و عزیزانشان آویزان کنند.
خامنهای و شرکاء بخوبی میدانند، تا این دو دولت بیخاصیت، چین و روسیه، از رژیم او در برابر “خشم” امریکا و اسرائیل حمایت میکنند، آنان میتوانند به بزرگ نمایی در مقابل ملت ایران ادامه دهند. حال اگر لازم باشد، دریای مازندران را که هیچ، چاههای نفت و گاز را نیز تقدیم به پوتین میکنند و پای هر قراردادی، از ۲۵ ساله گرفته تا مالکیت جزایر خلیج فارس را به چینیها داده و امضاء خواهند کرد!
اما در این میان، “رهبران” اپوزسيون ایران چه میکنند؟ هر کاری که میکنند، اگر ادامه دهند به ایرانی خاکستر شده خواهند رسید! مگر به خود آیند و برای «گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک نظام دموکراتیک» به تفاهم و همکاری برسند.
هممیهنان، هیچ اپوزیسیون نمیتواند در جهان بدون نیروی مردمی در مقابل ستم پیشگان پیروز شود، این یک اصل تاریخی است! اینکه چند صد تن به عنوان اپوزیسیون، بتوانند وظیفه انسانی ۸۵ میلیون ایرانی را برای آزاد شدن از ستم حاکمان بر کشور به انجام برسانند، انتظاری است بیجا و بیثمر. همینگونه که تا کنون نتیجه آنرا دیدهایم.
ملتهایی در برابر دیکتاتورها به پیروزی نائل آمدند که از مبارزه نهراسیدند و در صحنه مبارزه با شجاعت ایستادهاند. آنان با هر توانی که داشتند، در برابر ظالمان و سرکوبگران آنگونه پاسخ دادند، که درخور ستم پیشگان و سرکوبگران بوده است.
«دفاع، اصلی است انسانی و جنگی است برای انسان ماندن». اگر در برابر ظالمان گُل بریزید یا در مقابل ستمهاشان سر فرود آورید، طغیان آنان را خواهید دید. توهم “سایه خدا” یا “نشان خدا” بر روی زمین را مردمی به حاکمان ميدهند که در مقابل ظلم ظالمان تسلیم میشوند و حتی قدرتی که به او داده اند را ستایش میکنند.
تا نظام ضدانسانی و ضدملی جمهوری اسلامی پا برجاست، ستم و استبداد بر ما حاکم خواهد ماند. لذا گام نخست ما در راه آزادی و دموکراسی، نابودی جمهوری اسلامی است.
پابند و سر بلند باد ایران و ایرانی
اکبر کریمیان
لینک ورود به کانال تلگرامی؛