با درود،
مدتها بود که از فعالین سیاسی، مدنی و تحلیل گران این سوال را میپرسیدم که؛ “چرا برنده شدن ترامپ یا بایدن، شده سوال ما؟ اعتراضم این بود که با طرح این سوال، در ذهنها اینگونه تصوری را بوجود میآورد که زندگی و سرنوشت ما ایرانیان بستگی به آمدن این یا آن در آنسوی جهان دارد.
بله رویدادهای جهانی بر روی تمامی مردم جهان اثراتی دارد، در جایی بیشتر و در جای دیگر کمتر، اما نباید اراده مردم و تاثیر قهرمانانه آنان را دست کم گرفت یا انکارش کرد.
اما فعالان سیاسی، مدنی و تحلیل گرانی که بدنبال آزادی، دموکراسی و استقلال سیاسی کشورشان و کنار زدن “غبار” مهندسان شعبده باز جریانات سیاسی و اقتصادی جهان هستند، نمیتوانند تحولات کشورشان را منوط به سیاستهای دولتها و رهبران خارجی کنند.
آنچه در چند ماه اخیر مورد پرسش من واقع شده بود، استقلال فکری و اتکای این فعالان و تحلیل گران سیاسی نسبت به مردم و استقرار دموکراسی پایدار در کشور بود. که متاسفانه حتی تا همین چند روز اخیر ، ترامپ را به عنوان ناجی مردم ایران معرفی میکردند. ناجی که با سیاسیات “امریکا اول” برای برتری جوئیهایش بهره برد و دموکراسی و قوانین بین المللی، نخستین قربانیان او شدند.
بحث من “خوب” یا “بد” بودن یک فرد نیست، بحث بر سر این نیست که چرا یک فرد، ترامپ يا زم، را اینچنین مطرح میکنند. بحث من اعتراضی بود به آنان که با “خودباختگی”، مردم ایران را “سر کار گذاشته” بودند و بجای تقویت مبارزان و دفاع از قهرمانان مردم، سرابی را به انان نشان میدادند.
چرای این کار را، خودشان پاسخ خواهند داد، شاید با صداقت و یا در یک استنتاج “منطقی”، توجیه دیگری را برایمان بیان خواهند کرد. هر آنچه که کنند، دیگر نکته با ارزشی برای جستجو و پرسشگری درش نخواهد داشت.
آنچه در این زمان پر تلاطم مهم است، که از خود و دیگران بهتر است بپرسیم، این است که چگونه ملت بزرگ ایران برنده “جدال” بین المللی فرصت طلبان و واپسگرایان داخلی بشوند.
حالا که رهبر سنای آمریکا، آقای مک کانل، پیروزی بایدن را تأیید کرد (1)، امیدوارم آن بخش از ایرانیان و دارندگان شبکه های اجتماعی، دیگر وارد این گونه بازی های تبلیغاتی نشوند. بازی خوردن یا بازی دادن مردم توسط آنان، در رقابتهای سیاسی دیگر کشورها، نه اینکه بنفع مبارزات مردم ایران نیست، بلکه افکار عمومی مردم ایران را نیز تا حد زیادی از مسیر مبارزه و اتکا به خود کم و منحرف خواهد کرد.
مبارزه ملت ایران با رژیم ضدانسانی و ضدملی جمهوری اسلامی، یک مبارزه واقعی است که میباید از دنیای مجازی خارج شده و بصورت جدی وارد دنیای واقعی شود.
اعدام روح الله زم، علاوه بر اینکه جای تاسف داشت و میباید اعدام او و حتی هر اعدامی با هر شکل و دلیلی را که عنوان میکنند، محکوم کرد؛ درسهای مهمی دیگری را نیز در برداشته است. نخستین درس آن، این بود که “مبارزان مجازی”، به به گویان و نفرین گویانش، ارزش واقعی ندارند!
رهبر یکی از بزرگترین شبکه های مبارزات مجازی، ‘’آمدنیوز ‘’با بیش از یکی دو میلیون همراه، ربوده میشود و تمامی حقوق انسانیش از او دریغ میشود و در خارج و داخل کشور تظاهراتی برگزار نمیشود و نه شمعی در جلو درب زندانش روشن میکنند.
حال چگونه میتوان انتظار آزادی سازی کشور را از “رهبران مجازی”، “مبارزان مجازی”، “راه گشایان”، “تحلیل گران کیلوئی” و “مفسران خبری” را داشت؟
متاسفانه شاهد بودیم، خیل عظیمی که بیشترشان به یکی از گرایش های سیاسی خاصی تعلق داشتند، چگونه زم را عامل رژیم معرفی کرده و چنان در همان دنیای مجازی حقوق او را انکار و از آدمربایی سپاه و نیروهای امنیتی رژیم، در پوسته “حقش بود” اعلام خرسندی کردند! یا بخش دیگری از “مبارزان مجازی” در همان دنیای که ساخته اند، شیون و غوفا کردن و حالا نام و عکس او را بر سر در خانههای مجازی شان زده اند!
از تحلیل گران سیاسی که همچون “جادوگرانی که جام جهان نما در اختیار دارند”، هم نمیتوان چشم پوشی کرد. چقدر از جاسوس بودن این و آن گفتند و چقدر تحلیل های کیلویی به مردم فروختند!
هم میهنان گرامی، مشکل از ماست! اگر ما از نظر سیاسی، به بلوغ رسیده بودایم، اینچنین بازیچه دست “مهندسان شعبده باز”، “مبارزان مجازی” و “تحلیل گران کیلوئی” قرار نمیگرفتیم.
البته در اینجا میباید بر این اصل تاکید کنم که هیچ فعال، رهبر و حتی مبارزه سیاسی نمیتواند صد در صد “صحیح” بگوید و ” درست” عمل کند. زنده یاد ‘زم ‘نیز از این قاعده خارج نبود، اما ‘زم’ واقعا مظلومانه ربوده، زندانی، شکنجه و اعدام شد. در این جنایت، تک تک ما در حق ‘زم ‘و بسیار و بسیاران دیگر، اگر خاموش ماندیم، نیز ظلم کرده ایم.در این خصوص، تبهکاران نظام ضدانسانی و ضدملی حاکم بر ایران را به نوعی با همین خاموشی مان “تایید” کردیم!
حال این سوال را باید از خودمان بکنیم؛ آیا این دو واقعه، داستان “زم” و “انتخابات امریکا”، میتواند به آندسته از فعالین سیاسی-مدنی مجازی این درس را بدهد که از پرخاشگری دست بردارند، پا را از دنیای مجازی بیرون نهند و با واقعیتعا فعالیتهای شان را گره بزنند؟
به باور من، این دو واقعه، در محتوایش این توانمند سازی را دارد، اما انانی که میباید درس بگیرند آیا توان یادگیری از این دو واقعه را دارند؟ یا اگر دارند، آیا تمایل به یادگیری و “زندگی” در دنیای واقعی را دارند؟
متاسفانه، بعد از وقوع این دو حادثه، در نوشته ها و تحلیلهای آنان، من چیزی ندیدم که نشان دهد، انان درس گرفته اند و تمایل دارند با “واقعیت”، فعالیتهای شان را گره بزنند و در دنیای واقعی مبارز را پی بگیرند.
این درد آنان است و درمانش هم در دستان خودشان، درد من و شما در جدا ماندنمان از یکدیگر است. این درد را به هم پیوستن و همگرائی درمان است. همگرائی که به ائتلاف یا کنگره ملی بیانجامد و از آنجا نقشه راه “گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک نظام دموکراتیک ملی” ترسیم شود.
به امید آزادی و رسیدن به یک دموکراسی پایدار در ایران عزیزمان
با مهر
اکبر کریمیان
۲۵ آذر ۱۳۹۹
1- https://reut.rs/3ml5Yd3
رهبر سنای ایالات متحده، مک کانل، پیروزی بایدن را تأیید و از شکست ترامپ ابراز تاسف کرد!
واشنگتن (رویترز) – میچ مک کانل ، رهبر اکثریت سنای آمریکا ، جمهوری خواه ، روز سه شنبه، پیروزی به جو بایدن رئیس جمهور منتخب دموکرات و کامالا هریس معاون رئیس جمهور منتخب را تبریک گفت و به سکوت طولانی مدت خود در مورد نتیجه رقابت های ریاست جمهوری پایان داد .
لینک ورود به کانال تلگرامی: